ف.م.سخن

مرگ بر شما و امثال شما
به کوری چشم شما این انقلاب اسلامی را بالطف خداو یاری رهبری به سراسر جاهان صادر خواهیم کرد.

وای چقدز بد شد

من با اكثر چيز هائي كه اينجا نوشته شده موافق نيستم. به عنوان مثال فرياد مي زنم زنده با جمهوري اسلامي -- ولي اميدوارم اين گروه از خدا بي خبر كه جوانان مردم را بدون دليل ماهاست از خانواده شان دور كرده است به اذن خدا به فلاكتي بيافتند همانطور صدام افتاد تا دل خانواده هاي شهيد داده و اسير داده خنك به شه. آخر اين پيرمردهاي لب گور تا كي مي خواهند به جوانان اين مملكت زور بگن خدا ان شاالله به هرچي درده دچارشان كنه.

اميد وارم تمامي ايرانيان يك دل و يك صدا جهت آزادي تمامي زندانيان سياسي علي الخصوص دو دوست عزيزم روزبه مير ابرا هيمي و شهرام رفيع زاده صداي اعتراض خويش را بلند گردانند
مهرداد سيد عسگري عضو حزب ملت ايران

هيچ تعجبي ندارد.

آزادی سه شنبه، 21 بهمن 1382، ساعت1:18

ای آزادی ، تو را دوست دارم ، به تو نيازمندم ، به تو عشق ميورزم ، بی تو دشوار است ، بی تو من هم نيستم ، هستم ، اما من نيستم ، يک موجودی زندگی خواهم بود تو خالی ، پوک ، سرگردان ، بی اميد ، سرد ، تلخ ، بيزار ، بدبين ، عقده دار ، بيتاب ، بی روح ، بی دل ، بی روشنی ، بی شيرينی ، بی انتظار ، بيهوده ، منی بی تو ، يعنی هيچ ، ای آزادی ، به مهر تو پرورده ام ، ای آزادی ، قامت بلند و آزاد تو ، مناره ء زيبای معبد من است ، ای آزادی ، کبوتران آزاد و رنگين تو ، دوستان همراز و آشنای من اند ، کبوتران صلح و آشتی اند ، پيکهای همهء مژده ها و همهء پيامهای نويد و اميد و نوازش من اند : ای آزادی ، کاش با تو زندگی میکردم ، با تو جان میدادم ، کاش در تو ميديدم ، در تو دم ميزدم ، در تو می خفتم ، بيدار می شدم ، می نوشتم ، می گفتم ، حس می کردم ، بودم . ای آزادی ، من از ستم بيزارم ، از بند ييزارم ، از زنجير بيزارم ، از زندان بيزارم ، از حکومت بيزارم ، از بايد بيزارم ، از هر چه و هر که تو را در بند می کشد بيزارم ، ای آزادی ، مرغک پر شکسته زيبای من ، کاش می توانستم تو را از چنگ پاسداران وحشت ، سازندگان شب و تاريکی و سرما ، سازندگان ديوار ها و زندانها و قلعه ها رهايت کنم ، کاش قفست را می شکستم ، و در هوای مرز ها پاک بی ابر بی غبار بامدادی پروازت می دادم ، اما ... دستهای من را نيز شکسته اند ، زبانم را بريده اند ، پاهايم را غل و زنجير کرده اند و چشمانم را نيز بسته اند ..... و گرنه مرا با تو سرشته اند ، تو را در خويش ، در آن صميمی ترين و راستين من خويش مييابم ، احساس می کنم ، عمق طعم تو را هر لحظه در خويش ميچشم ، بوی تو را همواره در فضای خلوت می بويم ، آوای زنگدار و دل انگيزت را به ستايش بالهای فرشته خويش در دل ستاره زير آسمان شبهای تابستان کوير می ماند همواره میشنوم ، ای ... همهء روز با تو ام ، گام به گام همچون سايه با تو همراهم ، هرگز تنهايت نمی گذارم ، همه جا ، همه وقت تو را در کنارم و مرا در کنارت ، هستم ، چشمهايت را درست بگشای ، نه آن چشمها که با آن متولی می بيند را می بينی ... ، آنگاه که خدا کالبدم را ساخت تو را ای آزادی بجای روح در من دميد ، و بدين گونه با تو زنده شدم ، با تو دم زدم ، با تو به جنبش آمدم ، با تو ديدم و گفتم و شنفتم و حس کردم و فهميدم و انديشيدم .... و تو ....ای روح گرفتار من ، میدانی ، که در همهء آفرينش چه نيازی دشوارتر و ديوانه تر از نياز کالبدی است به روحش ؟ اما .... تو مير غضبهای استبداد ، فراشان خلافت از من باز گرفتند و مرا " تنهايی دردمندم " تبعيد کردند و به زنجير بستند ، چگونه می توانند از يکديگر بگسلند که نگاه را از چشم باز نمی توانند گرفت و چشم را از نگاهش باز نمی توانند گرفت و من ای آزادی ! با تو می بينم !

توجه فرمایید:
"انقلاب ماانفجار نور بود!"

نور را هم منفجر کردند تا جز تاریکی نماند...

گوییا(بلکه: بی گمان) باور نمی دارند روز داوری.
وای اگر از پس امروز بود فردایی ...

جوانها چشم و گوش خود را باز كنند !
بقيه را نميشناسم ولي از ديدن نام مهدي درايتي بعنوان فعال حقوق بشر!!! و روزنامه نگار!!! خنده ام ميگيرد. اين بچه مفتخور تا بحال غير از رانت خواريهاي كوچك و آفتابه دزدي در سايه پدر خود (مصطفي درايتي - كه رانت خوار بزرگ و در حال حاضر داراي چندين پرونده كلاهبرداري، اختلاس، فروش مال غير، خيانت در امانت و ... است) فعاليت ديگري نداشته است.
لطفا يك نمونه از مقالات چاپ شده يا فعاليتهاي آزاديخواهانه وي را نشان دهيد.
همچنين پدر داماد اين خانواده (عباسعلي عليزاده يزدي) نيز در حداقل يك پرونده كيفري شريك جرم مصطفي درايتي است.

حاکمیت خردستیز و اندیشه سوز و مافیایی خامنه ای اینک با ایجاد شدیدترین شکل تکصدایی در فضای مطبوعاتی کشور و قلع و قمع مطبوعات آزاد, متوجه اینترنت شده و در صدد است تا این امکان اطلاع رسانی آزاد را هم از مردم تحت ستم ایران بگیرد. بر ماست که بکوشیم این حاکمیت کثیف را در این عرصه با شکست روبرو سازیم و چنین خواهیم کرد.

Ali Khamenei, the ruler of Iran must be put on international trial.

دیکتاتوری سیاه از این دستمایهها زیاد دارد.

هر اقدامی علیه آزادیهای فردی، سانسور مطبوعات، بازداشت نویسندگان و ذهنهای پویا، شکنجه و آزار زندانیان، احکام اعدام...همه و همه قدمهاییست به سوی هر چه کوتاهتر شدن عمر جمهوری اسلامی. مردم بیدارند و آماده. ّه امید ایرانی آزاد.

آخر تا کجا؟؟؟؟؟؟
تا کی ؟!!!!!
افسوس

az in mian saed motalebi ra az nazdik mishenasam.azad mardi az aleqalam ke azad farzandi chon sina darad.haqir mardi chon saed mortazavi khaly kochektar az anast ke bozorghi chom saed motalebi ra be taslim vadarad.dighar dastgir shodegan niz az qabileh ma hastand. mortazvi bayad bedanad nam nanginash ham aknon niz sabt ketab jaladan shodeh ast.dor nist rouz
resideghi be amalkard namhay in ketab siah.

آیا سینای بیچاره اقامتش رو گرفته بود و باباش رو گرفتن؟؟؟؟ یا هنوز بی جوابه؟؟؟!!!:))

saed aziz bahat hamdadirdi mikonam vali ino bedoon ke in jamate akhon ba in harakat gore khodeshoono zoodater az moed mikan nabood bad hokomate fashesti akhondi velate mafai faghih.payande iran

هاي ! حضرت ! اين حكومت اگر با ظلم نمانده پس به چي مانده ؟؟؟؟

alan chand sal ast ke darand mibandand, mizanand, va har kari ke deleshan mikhahad mikonand va sedaye kasi ham dar nemiyayad. in vaz edame khahad dasht magar inke mardome ma be khodeshan biayand va az farzandaneshan hemayat konand. Khatereye kooye daneshgah ke hanooz pak nashodeh ast. Hich kas hatta pedarha va madarhaye daneshjooyan hemayateshoon nakard. Tanha boodand va sarkoob shodand.

marg bar joomhooriye eslami

من به عنوان يك شهروند ايراني ازهرگونه دستگيري خبرنگارويارورزنامه نگاربه شدت تنفردارم وازاين حركت زشت اعلام انزجار مي كنم اميدوارم كه آقايان كمي عاقل شوند

دو تا از دوستان من که وب سایت روزنامه جمهوریت را توسط شرکتشان در اینترنت ثبت کرده بودند بنام آرش نادر پور و فرید ثانی نزدیک به 4 هفته است در بازداشت به سر میبرند و شرکتشان نیز(شرکت پردازش پیشرفته) نیز توسط اداره اماکن تهران پلمپ گردیده است.در این مدت اجازه هیچ گونه تماسی با خانواده خود نداشته اند و با پیگیریهای دوستان و پدر و مادر پیرشان هنوز اطلاعی از آنها در دست نیز.فقط تنها اطلاعی که هست این است که پرونده این دو نفر و بقیه افراد بازداشت شده در این خصوص توسط دادگاه جرایم خواص(دادگاه واقع در مهرآباد) پیگیری میشود.

مگر یکی دو نفر هستیم که میخواهند دستگیرمان کنند
اگر یکی از ما را بگیرند دیگری زحمات مقالات ما را خواهد کشید

روزی حماقت برچيده خواهد شد!

نه بذار ببينيم ته تهش چيكار ميخوان بكنند . ما كه با اين كارها دست از سر اينا بر نميداريم.

طبق آیه قران که: بشارت به آنها که همه انواع سخن ها را میشنوند و بهترین را انتخاب میکنند. آزادی دسترسی به اندیشه های مختلف حق همه افراد است و اینها که به نام اسلام مانع آزادی مردم میشوند نه از اسلام چیزی فهمیده اند ونه از انسانیت بویی برده اند.

برخورد با بلاگرها و محدود سازی اینترنت,آب در هاون کوبیدن است.

هيچ حرفي نمي شود جز راهي كه به ارمنستان است (البته با اتوبوس جهان گردي!)

در این سرزمین روزگاری رادیو هم جزم بوده . آیا امروزه این چنین است .

من هم از دستگیری وبلاگ نویسان متاسف هستم .

محدودیت برای وبلاگ نویسان را محکوم می کنیم.

شب از ستاره ها تنها تر است

I'm really sorry. Viva speech freedom

غم نیست اگر خشم کند دیو وخروشد
از قوت تن نیست که ازکندن جان است
آقای مرتضوی کی ترا محکاکمه کند؟
rainysky

با نگاه به تاریخ می بینیم کهاین رژیم هم به زودی به پایان میرسد.

nous voulons la liberte.nous somme mecontents de powvoir joridic.lessez nous amies

هیچ حرفی نمی شود جز راهی که به ترکستان است