November 29, 2004

خانم مهرانگيز کار و آقاي سازگارا چه شدند؟

مطلبي تحت عنوان "ضرورت تحت بعد شکلي رفراندوم در مقطع کنوني" که در اصل توضيحات شش نفر از امضاکنندگان طرح فراخوان هشت نفره است در سايت اخبار روز منتشر شد. متاسفانه نويسندگان اين توضيح، هيچ اشاره اي به دلايل عدم امضاي خانم کار و آقاي سازگارا نکرده اند که اميدوارم هر چه سريع تر اين دلايل منتشر شود.

نکته ي قابل تامل ديگري که در متن ِ شش امضا کننده آمده اين است که: "اکنون که فاز اوليه گفتماني طرح رفراندم با حمايت مردم و جمع وسيعي از فعالان سياسي و روشنفکران ملي و آزاديخواه آغاز شده است، به هيچ عنوان خود را در جايگاه متوليان اين طرح نمي دانيم و طرح رفراندم را متعلق به همه حاميان اين طرح مي دانيم و به عنوان قطره اي از اقيانوس بي کران مردم تحول طلب ايران و انديشمندان و فعالان سياسي کشور با کنار نهادن کميته همه پرسي و قرار گرفتن در کنار حاميان اين طرح، از اصل شکل گيري گفتمان «رفراندم ملي در ايران» دفاع مي کنيم تا پس از شکل گيري گفتماني مسلط در ميان مردم و نخبگان سياسي آزاديخواه کشور، گام هاي بعدي برداشته شود".

اين که بعد از سه روز از شروع نظرخواهي، دوستان، کميته همه پرسي را به کناري مي نهند و در کنار حاميان طرح قرار مي گيرند جاي بسي تعجب و سوال است. هيچ عمل سياسي، به طور خود به خودي و بدون سازمان دهي به نتيجه نمي رسد و اگر قرار باشد برنامه اي در خلاء طرح شود و هيچ سازمان دهنده اي نداشته باشد، آن برنامه تبديل به مقاله ي مطبوعاتي خواهد شد! دوستان ِ امضا کننده بهتر است کاري را که شروع کرده اند تا انتها ادامه دهند تا اين عمل خود موجب ضربه زدن به مخالفان داخل و خارج نظام نشود. گفتمان رفراندوم ملي مدت هاست که شکل گرفته و نيازي به شکل دادن مجدد آن نيست و آن چه مهم است عمل موثر است و بس. ما از دوستاني که اين عمل را با به خطر انداختن جان خود آغاز کرده اند انتظار داريم آن را به انتها برسانند تا خداي ناکرده در کنار ِ جان، حيثيت سياسي ايشان نيز به خطر نيفتد.

توضيح: چند ساعت بعد از انتشار اين مطلب، تکمله ای در سايت ِ فراخوان ِ هشت نفره درج شد که مي توانيد با کليک روی اينجا آن را مطالعه فرماييد.

sokhan November 29, 2004 02:56 PM
نظرات

chera namishavad farsi nevesht?

November 30, 2004 01:48 AM

آن روز شیخ ساده نمای سیاهدل که جز نابودی و انتقام گیری، هر گز به چیز دیگری نیندیشیده بود!به همهء مردم گفت:به جمهوری اسلامی رأی بدهند،نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر.میلیونها ایرانی بیزار از ساواک وغرور خانوادهء سلطنت- با دانستن این نکته که واقعأ چه چیز را نمیخواهند،امّا نه اندیشیدن به اینکه چه چیز هايی را میخواهند- تنها به نام جمهوری اسلامی و نه به درونمایهء آن( که جز زورگويی ، ستمکاری وکشتار نیست) رأی دادند!. پس از مدّ تی، همان چند میلیون، ريیس جمهور خود را برگزیدند. وچندی نگذشته، شیخ(ره) که میگفت به من رهبر نگويید- خدمتگزار بگويید! با تبانی شیوخ هم مسلک دیگر- که امروز عمروعاص،معاویه،یزید،شمربن ذلجوشن،معتصم بالله،حجـّاج ابن یوسف و شاه شجاع آل مظفّر در قیاس با آنها، "معصوم" بشمار می آیند !! بی اینکه ملّت را آدم حساب کند، مستقیمأ رأیشان را باطل کرد!!! یعنی همان کاری که شعبان بی مخ بطور غیر مستقیم در زمان خود انجام داد. و در این گیرودار هم کسی نگران نبود که این عربده جويی ها و نسق گیری های شعبان بی مخی، روزی، برای همهء موارد ،حتّی نفس کشیدن نیز بکار خواهد رفت- در آن میانه،" ملت شریف ایران" انگشت خود را مانند آن پسرک قهرمان، در سوراخ سد فرو نکرد- تا از سیل بنیان کن که با شتاب هر چه بیشتر برای نابودی ارزشهای انقلاب آماده شده بود،جلوگیری کند.سر انجام سیل ویرانگر با آشغال های زمخت و ناشناخته که به هزار نیرنگ آلوده بودند- سدّ انقلاب و ارزشهایش را بنام خدا،رسول و ارزشهای عربی دیگر شکستند.از هر خرما فروش تا گدای سامره که در نابودی فرهنگ ایرانیان گامی برداشته و در میان عربها،به پشیزی هم نمی ارزید،بخاطردشمنی با ارزشهای ایرانی تقدیر بعمل می آمد. و عظمت تاریخ ایران که بهر رو برای ما ایرانیان،با همهء بدی ها و خوبیهایش ارزشمند است،بباد تمسخر گرفته شد.
ولی امروز همهء دستها رو شده و مردم ایران، حتّی آنکسیکه در کنار خیابان شکلات و آبنبات کشی میفروشد،به یاوه هايی که در سال 1357 به مردم غالب شد وقعی نگذاشته و اینبار ایرانیان، هم میدانند که چه میخواهند و هم میدانند که دیگر چه نمیخواهند. و چیزی که مسلّم وآشکار است و ملّت ایران سالهاست در جهان فریاد میکشد و پژواک فریادش، وجدانهای آگاه و بیدار گیتی را تکان داده- اینست که ما همه گول خوردیم- گرچه ما به وضعیت زمان شاه راضی نبودیم و دموکراسی میخواستیم و برای آزادی انقلاب کردیم. امّا دایناسورهای ضدانقلابی وابسته به همه ء بیگانگان و دشمنان ایران- که هوس سلطنت،ولایت و خلافت داشتند، زود سوار موج انقلاب شدند و حکومت اسلامی با زعامت قراضگان تاریخ (که بنا بگفتهء یک روزنامه نگار عرب:سنگهايی که از قرن ششم میلادی به امروز پرتاب شده اند) را تشکیل دادند .
امروز مردم با آگاهی بمراتب بیشتر به رفراندم رأی میدهند. در گام نخست ،هر کس با شرکت خود در این رفراندم اعلام میکند که خواهان دگرگونی قانون اسا سی است- والبتّه، قرار نیست که در این دگرگونی ،تنها جلد کتاب قانون اساسی تغییر کند.بلکه هدف این است که محتوی آن بر اساس خواست مردم عوض شود.که ابن خواست طبیعی و منطقی مسلّمأ با مقاومت غارتگران روبرو خواهد شد. ولی مگر ما همه به قهرمانی های قهرمانانمان نمیناریم؟!!مگر آنها برای آزادی ما جان شیرین خویش نباختند؟ مگر آنها هنوز در زندانهای رژیم ،زندگی و آزادی خویش را برای ما گرو نگذارده اند؟مگر نباید به این شب سیه پایان بخشید؟ پس وظیفه ماست که همچون سال 1357 یکبار دیگر،برخیزیم و گامی فراپیش نهیم. تنها بعنوان یک ایرانی و نه هیچ چیز دیگر- قلب والیان دژخیم را با همکاری،همیاری،برادری،خواهری و هم میهنی نشانه بگیریم! والیانی که هیچ پیوندی با من و تو ایرانی ندارند - و تنها نفت ایران را میپسندند- سرزمین اجدادی ما را ،فرهنگ ما را،خوار و بی ارزش میشمرند-خواهران کم حجاب و بی حجاب ما را، حتی اگر بانوی صلح و یا بانوی فعال حقوق بشر باشند-بنام خوب نمیشناسند!!!!!!! و ذرّه ای دلواپسی از بخظر افتادن زادبوممان ندارند! شیران غّرنده در برابر مردم بی سلاح ایران و تسلیمان محض در برابر قدرت بیگانه اند.

IRANI November 30, 2004 12:22 AM