February 02, 2005

علياحضرتا! گذشته ها نگذشته!

برای خواندن اين نامه در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.

sokhan February 2, 2005 10:24 PM
نظرات

A quote from Mr. Ali Mirfetross ما ملتی هستيم که همواره دوستدار پيروزی ها وکاميابی های بزرگ و در عين حال آسان هستيم و آنجا که دچار شکست و ناکامی می شويم بجای نگريستن به خويش ودرک کمبودها وکم کاری های خود با توسل به تئوری توطئه ، « دست انگليس » و « عوامل خارجی » را عمده می کنيم . تئوری توطئه ـ درواقع ـ توجيهی است برای ناآگاهی ها و ندانم کاری هامان و مرهمی است که روان زخم خورده ما را آرام می کند ، نمونه اش را در دو واقعه بسيار نزديک بهم می توان ديد : يکی در جريان ٣٠ تير ١٣٣١ ( که بعنوان « قيام ملّی ٣٠ تير » از آن ستايش ها می کنيم ) و ديگری جريان ٢٨ مرداد ٣٢ است که از آن بعنوان « کودتای انگليسی ـ آمريکائی » و . . . ياد می کنيم ) .
روشن است آنجا که عواطف و احساسات و عَصَبيّت های سياسی ـ حزبی حاکم باشد جائی برای انصاف ، اعتدال وعقلانيّت سياسی باقی نمی ماند . . . ما سال هاست که در اين فضای وهم آلودِ «يزدان» و «اهريمن» نَفَس می کشيم و با شخصيت های دلخواه خويش ، « حال » می کنيم !
از اين گذشته ، هيچ لازم نيست که ما بخواهيم کودتای ٢٨ مرداد را « فراموش » کنيم بلکه مانند بسياری از ملل آزاد و متمدّن جهان با فاصله گرفتن از عَصَبيّت ها و عاطفه های سياسی ، وقايع آن دوران ( و از جمله کودتای ٢٨مرداد)را می توانيم « موضوع » مطالعات منصفانه قرار دهيم . از ياد نبريم که ملّت هائی هستند که تايخ معاصرشان ، بسيار خونبارتر از تاريخ معاصر ما است ( مانند اسپانيائی ها ، شيليائی ها و آفريقای جنوبی ها ) امّا آنها با گذشت و آگاهی و اغماض ( و نه فراموشی ) و با نگاه به آينده کوشيدند تا بر گذشته خونبار و ناشاد خويش فائق آيند و تاريخ شان را عامل همبستگی ، آشتی و تفاهم ملی سازند . داشتن اين تفاهم ـ و يا درست تر بگويم ـ داشتن اين تاريخ ملّی می تواند سقفی برای ايجاد جامعه مدنی بشمار آيد ، چراکه جامعه مدنی تبلور يک جامعه ملی است و جامعه ملی نيز تبلور داشتن تفاهم ملّی بر روی يک سری ارزش ها ( ازجمله برروی حوادث و شخصيت های تاريخی ) است .

javad February 7, 2005 03:42 AM

Dear Mr F. M. Sokhan.I agree with you, no one has the right to torture anybody even terrorists. All I am trying to say and I strongly believe in that is the fact that leftists and rightist, Moslems, shah, savak Khomeini,... were all responsible for what happened in Iran. Shah was a dictator, no doubt about that, but Khomeini and left hated the pahlavis not for sake of Iran, but for their own revenge. A good reason for this is that no one. .left, right, middle supported Dr, Bakhtiar. He knew what is coming, he warned us, but we all were blind and we are still blind and do not see why we are in this sate that we are.,

javad February 7, 2005 12:43 AM

آقای جواد مي نويسند گلسرخي و دانشيان تروریست بودند و قصد آدم ربايي داشتند. به فرض صحت اين مسئله، سوال اين است، آيا ماموران امنيتي حق دارند "تروريست" ها و کساني را که "قصد"ِ آدم ربايي دارند شکنجه کنند؟ اين يک سوال کليدی است که يک بار برای هميشه بايد به آن پاسخ داده شود. امروز اگر جنتي طرح ممنوعيت شکنجه را وتو مي کند دقيقا به همين "بهانه" است که اگر فرضا بمبي در جايي کار گذاشته شود، و برای مشخص کردن مکان اين بمب و نجات جان صدها انسان، تنها راه، شکنجه ی بمب گذار باشد، آن گاه مي توان از شکنجه استفاده کرد. اهل قلم و سياست ِ ما بايد قاطعانه به اين سوال پاسخ دهند، آيا در زجر و شکنجه ی انسان ها بايد استثنا قائل شد؟ اينها فرض هايي است که شايد در هر صد سال يک نمونه از آن هم ديده نشود، ولي مبنای قانوني کردن انواع و اقسام رفتارهای ضد بشری است. هيچ ديکتاتوری بدون دليل آزادی ها را سرکوب نمي کند. هيچ شکنجه گری بدون دليل کسي را آزار و شکنجه نمي کند. اگر اين دلايل را موجه بدانيم آن گاه هم رژيم پادشاهي، هم جمهوری اسلامي هر دو حق دارند برای حفظ امنيت "مردم" و مصالح ملي هر بلايي خواستند بر سر "تروريست" ها و "خرابکاران" بياورند.

ف.م.سخن February 6, 2005 03:52 PM

Mr Golesorghi and Daneshian were terrorists. They wanted to kidnap people . In a civilized society this is definiction of terror. The fact is that most of the left and moslem millitants in Iran were involved in some sort of terrorist activities. This does not mean the shah's regime was good. All I am trying to say is that we are all responsible for what has been happoenning in our country for the past 50 years..

javad February 6, 2005 04:19 AM

بعضی از دوستان منظور شما را در مورد خامنه ای متوجه نشده اند. شاید بهتر است در پس نویس توضیح دهید.

February 3, 2005 10:13 PM

سلام هموطن. يک چيزي برام خيلي جالب بود و آن اينکه نوشتيد خامنه اي به صورت ناشناس به ميان مردم مي آيد و به خانواده شهدا سر مي زند، اهل ورزش است، کتاب خوان است، زبان فارسي را ارج مي گذاردو.... چگونه خامنه اي به صورت ناشناس بيرون مي آيد و شما او را شناختيد. او در حضور مردم کتاب مي خواند و ورزش مي کند که شما اطلاع داريد؟ من فکر مي کنم شما يکي از نزديکان ايشان هستيد. جالبه ها.نه!

پارميس February 3, 2005 05:10 PM

صحبت از اتحاد بين جمهوري خواهان و مشروطه خواهان به دنبال مطرح شدن بحث رفراندوم بسيار داغ شده است. آيا براستي ما بايستي يك آزموده را دوباره بيازماييم؟ مگر فراموش كرده ايم كه اعليحضرت زماني كه اعلام حزب رستاخيز فرمودند امر نمودند كه هر كه مايل به عضويت نيست پاسپورتش را بگيرد برود. انگار كه كشور ارثيه پدريشان بوده است. بعد هم دستور جمع آوري كتاب ماموريتي براي وطنم را داد كه در آن در مذمت سيستم تك حزبي سخن رانده بود. بگوييد چرا گلسرخي و دانشيان اعدام شدند. بگوييد بكدامين گناه دكتر فاطمي اعدام شد. چرا در سيستم تك حزبيت آخوندهاي بي وطن را آزاد گذاشتي؟ جالب است سرنوشت شاه. او فكر ميكرد كه اگر احزاب آزاد باشند حكومت او ديري نخواهد پاييد، و جالب كه تنها حزب مجاز آن دوران بعداز رستاخيز، يعني حزب خيانت و رياي روحانيت به اين ترس شاه مهر تاييد زد.

آسيدقلي خان February 3, 2005 01:13 PM

dar har soorat neveshteye besiar jalebi bood

farank February 3, 2005 05:58 AM

ba drood.
besyar ziba neveshtid.framosh nakonim afrad galam bedast ham bayd galameshan ra nagd konanad. begzarim khodoman ham tamrin konim entegad paziri ro!
be omid azadi.
abtin.

abtin February 3, 2005 04:58 AM

تو ... عمو،جنگ بودی چاخان.خفه الاغک

soosan February 3, 2005 02:44 AM

سلام.
به نظر من با حُسن نيت نوشته‌ای و از آخر مقاله می‌شود اين حُسن نيت را به روشنی ديد: «بياييد گذشته را به مانند امروز نقد کنيد. خودتان و آن چه که اعلي حضرت کردند را نقد کنيد. با نقد خود جلوي نفي را بگيريد. بگذاريد آزادگي در بزرگان را نيز تجربه کنيم. گمان نمي کنم خواست غير معقولي باشد».
امّا با بعضی از عناصر مقاله‌ات مشکل دارم. به نظر من نقد نمی‌تواند از زوايه‌ی ضديت يا طرفداری باشد. سر فرصت با هم گفت‌وگو می‌کنيم.
موفق باشيد.

مجيد زهری February 3, 2005 12:54 AM

این مقاله را که من دلم می خواهد آنرا نامه بنامم، یکی از زیباترین نامه هایی بود که به یک ملکه نوشته شده است. با اجازه شما به آن لینک دادم.

بیلی و من February 2, 2005 11:14 PM

besiar aali va monsefane bood, albatte faghat dar morede shakhse khamenei kami eghragh kardid. ishan niazi nist komakhaye makhfi va ba ghiafeye badal bekonand, balke faghat kafist darsadi daste dozdan ra kootah konand va..., baghiasho khodetan behtar midanid

faranak February 2, 2005 10:55 PM