May 15, 2005

چند نکته در باره ي خلبان شدن سردار قاليباف

خواننده ي ارجمندي ذيل طنزنوشته ي "کاپيتان رضا خان! شما چرا خلبان شديد؟" اظهار نظر کرده اند که قسمت آخر ِ اين طنزنوشته، بي سرانجام رها شده است. به نظر من اين طور نيست و قسمت آخر اين طنزنوشته، بي سرانجام رها نشده است. رويدادهايي که به طور گسسته و منفصل فقط سوال برانگيز است، در حالت پيوسته و متصل از حد سوال فراتر مي رود و معنائي خاص مي يابد.

وقتي يک نفر از نخبه گان گارد پرواز به طور شخصي دنبال آموزش خلباني مي رود، شخص ناظر اين طور تحليل مي کند که طرف در صدد تغيير شغل است. وقتي اين تعداد - بر اساس اظهارات چند منبع موثق - از يک نفر فراتر مي رود، و کسي هم از شغل قبلي اش استعفا نمي دهد و منبع تامين هزينه آموزش نيز مشخص نمي گردد، معلوم مي شود که تحليل و نتيجه گيري قبلي غلط بوده و اين کار دليل نامعلوم ِ ديگري دارد.

وقوع حادثه ي يازده سپتامبر، مشخص مي کند که مي توان از هواپيماي مسافربري غول پيکر به عنوان بمب پرنده با مسير متغير و نامعلوم و بدون سايت و ايستگاه ِ استقرار استفاده کرد. در واقع به نقش قبلي هواپيماي مسافربري که مي توانست به پوشش هواپيماهاي شکاري بدل گردد و آنها را در زير بال و پرخود به سمت هدف پرواز دهد و بر اسکوپ رادار به جاي سه "تارگت" (اصطلاحي است که خلبان ها به کار مي برند) تنها يک "تارگت" نشان داده شود، اکنون نقش ديگري اضافه مي شود که موثر بودن آن در نيويورک به اثبات رسيده است.

وقتي کسي در سطح فرماندهي نيروهاي انتظامي، - که جان بر کف است و براي ضربه زدن به هدف هاي دشمن حاضر است جانش را بي لحظه اي ترديد يا حتي پرسش فدا کند -، در سن بالاي سي سال "هوس" ياد گرفتن خلباني مي کند - آن هم نه هواپيماي نظامي يا شناسائي يا ترابري سبک بلکه هواپيماي سنگين ارباس -، سوال ديگري به مجموعه ي سوالات قبلي اضافه مي شود. آيا عمليات استشهادي که براي آن هزاران نفر ثبت نام کرده اند، نياز به "وسيله" ندارد؟ آيا هواپيماي مسافربري از قايق بادي پر از ماده ي منفجره که دو تن از استشهاديون يمني در 12 اکتبر سال 2000 به بدنه ي ناو آمريکائي کول کوبيدند و 17 آمريکائي را کشتند بهتر نيست؟ آيا ما هم در همين خليج فارس قايق هاي تند روي پر از مواد منفجره نداريم تا به وقت لازم آن ها را به بدنه ي کشتي هاي دشمن بکوبيم؟ آيا هواپيماي غول پيکر بهتر از اين قايق هاي کوچک و آسيب پذير نيست؟

جناب کاپيتان قاليباف بايد براي رفع شبهه به اين چند سوال پاسخ صريح و روشن و مستدل دهند:

1- مقصود ايشان از خلبان شدن آن هم خلبان هواپيماي مسافربري چه بوده است؟
2- چون ايشان از طريق کنکور سراسري جذب شرکت هاي هواپيمائي نشده اند قطعا به طور شخصي دوره ي آموزش را طي کرده اند. هزينه ي آموزش چند ميليون توماني ايشان، از کجا تامين شده است؟
3- آيا به اين شغل احتياج مالي داشته اند يا در صدد تغيير شغل بوده اند؟
4- براي فراگيري خلباني در سطح حرفه اي، - طبق گفته ي خلبانان که ريز و جزئيات آن نيز معلوم است - هنرآموز بايد اقلا يک تا پنج سال به طور مداوم و تمام وقت در محوطه ي فرودگاه و کلاس هاي آموزشي وقت صرف کند. ايشان با اين همه مشغله اين وقت را از کجا آورده و سازمان نظامي که ايشان در آن مشغول به خدمت بوده به چه دليل اين مرخصي و زمان آزاد را در اختيار ايشان قرار داده است؟
5- ترتيب استخدام ايشان در "ايران ار" به چه صورت بوده است؟ تکميل فرم هاي استخدام ايشان و مصاحبه هاي مختلف و تائيد صلاحيت پرواز ايشان به چه صورت انجام شده است؟

پاسخ به اين سوالات و چند سوال ديگر که مي تواند بعدا مطرح شود، مسائل را به خوبي روشن خواهد کرد که البته به نفع آقايان و نظام و وجهه بين المللي جمهوري اسلامي نخواهد بود. اين سوالات و نتيجه گيري ها نه سخن اينجانب - به عنوان فرد بي اطلاع و غير متخصص - بلکه سوال يک دست اندرکار ِ کارآشناست که تنها بر اساس فاکت ها مطرح کرده، و حدس و گمان بدان راه ندارد. اگر قرار بر انعکاس تحليل هاي ذهني - و البته منطقي - بود، مطالب ديگري توسط منبع مطلع ما مطرح مي شد که يقينا شگفتي بيشتري مي آفريد.

اگر خلبانان يا افراد مطلع ديگري در اين زمينه نظري -اعم از رد يا قبول- داشته باشند، آنها را در همين صفحه ي اصلي منتشر خواهم کرد. نظر متخصصان کارآزموده طبيعتا بر نتيجه گيري هاي ما ارجحيت خواهد داشت.

ف.م.سخن

sokhan May 15, 2005 08:36 PM
نظرات

از نوشتن اين موارد تهمت و دروغ و تخيلات بپرهيزيد.اگر پدران و مادران درستي داشته باشيد به شماها خواهند گفت كه قاليباف و امثال او در زمان جنگ و سازندگي چه كار كردند وگر نه ناموس ماها مانند مردم ابادان و خرمشهر تقديم بيگانه ميگرديد البته اگر حلال زاده باشيد به خود مي اييد قاليباف رييس جمهور ميشود و به اميد و ياري خدا ايران درست خواهد شد

June 5, 2005 12:40 PM

اگر انتقاد می کنیم مردانه و جوانمردانه باشد نه به قصد تخریب و استهزاء وگرنه اثری نخواهد داشت هیچ ربطی هم به کیش و آیین ندارد مهم این است که همه برای ایران عزیز تلاش کنیم .

صادق May 22, 2005 01:50 AM


اولا جواب اين دوست عزيز که هنوز نمي دونه کودتاي نظامي چيه !! کودتاي نظامي به موقعي مي گن که نظامي هاي یک کشور حکومت رو با اسلحه بگيرند! نه اينکه يک فردي که از نظام استفاء داده بياد توي انتخابات شرکت کنه.
دوما در مورد خلبان بود قاليباف .تو مجله خانواده سبز يک مصاحبه ازش خوندم که نوشته بود وقتي که با توجه لياقتش فرمانده نيروي هواي سپاه شده بعد از اون احساس نياز کرده که خلباني رو بايد ياد بگيره در نگاه اول آدم فکر مي کنه چه کسي آدمي رو که خلباني یاد نداشته فرمانده کرده ! اگه یک کمي دقيق تر فکر کنيم مي بنيم که دليلي نداره که رئيس تربيت بدني ورزش کار باشه چون از اون فقط مديریت مي خوان نه اينکه به ره توي گود کشتي بگيره ولي قاليباف رفت و مدرک ايرباس رو توي فرانسه گرفت چون اعتقاد داره براي کنترل بهتر يک مجموعه بايد از ريز فرآيند هاي اون اطلاع داشت .همون طوري که قبل اينکه رئيس پليس بشه خودش هم به عنوان متهم رفت توي کلانتراي ها که ببينه اونجا رفتارشون با يک متهم چطوريه ! نمي خام از بحث دور بشم ولي بجاي اينکه به اين بحث هاي صد تا يه قاز که حالا به هر دليل یه عده واسه اهداف خودشون راه مي دازند بياين کانديدا ها رو با هم توي کارهاي مديريشون مقايسه کنين .

امين May 18, 2005 01:38 PM

سلام بر شما
می بينم که مثل خاله زنکها شده ايم و هر چه به نظرمان می رسد را می گوييم.

قالی باف در زمانی که فرمانده نيروی هوايی سپاه بود خلبانی آموخت.

اينکه چه کسی به او اجازه ی پرواز داده را نمی دانم. ولی می دانم که هر هفته پرواز دارد و فعلا که ما را به کوه نزده است.

در ضمن اگر او فرمانده پليس نمی شد، می ديديم که چه مصيبتی به وجود می آوردند.

خدا شفايتان دهاد!

Mohsen May 18, 2005 11:32 AM

نمي دونيد بدونيد تا اونجايي كه خبر دارم اونارو هم بلده ولي چون ديگه مسئوليتي نداره نمي تونه با اونا بپره بنابر اين براي فراموش نشدن ماهي يك بار لازمه بپره

May 17, 2005 02:45 PM

جناب آقای فرزند روح الله
قالیباف فرمانده نیروی هوایی سپاه بوده یا مدیر عامل هواپیمایی کشوری؟ چرا نرفته خلبانی میگ یا فانتوم یاد بگیره؟
از چراغ قرمز رد شدن معلومه که آخر قانونمندیه. حتما چون ماه رمضان نبوده مستحب بوده از چراغ قرمز رد شه!

پسر ممد رضا May 17, 2005 10:44 AM

شاید هم حاج ممد خلبان شده که اگه یه وقتی اوضاع خیلی سه شد دوستان و هم پالکی ها رو بریزه تو ارباس و الفرار؟

Ardalaan May 17, 2005 09:03 AM

سخن عزيز,

تشكر از پاسخ سريعتان. من متوجه نكته انديشي فني شما (يا به قول خودتان دوستي كه با مسائل پروازهاي تجاري آشناست) هستم. اما حس ميكنم در جايي مته به خشخاش گذاشته ايد كه نيازي نيست براي پيدا كردن موارد مشكوك زحمت زيادي به خودمان بدهيم. ميپرسيد آقاي قاليباف كجا و چطور آموزش خلباني ديده؟ من ميپرسم كجا و چطور دكتراي جغرافياي سياسي گرفته؟ اصلا چطور سردارهاي ما يكي يكي به دارند به دكتر تبديل ميشوند؟ مگر دكترا كمتر از خلباني كار تمام وقت ميبرد؟ در حالي كه امثال مرحوم داوود كريمي و ديگراني كه سلامت تن و روانشان را فداي تماميت ارضي ايران كردند وضعشان آن بود كه ديديم و ميبينيم, اين همه سردار اصلا چطوري درجه اميري گرفتند؟ (به ازاي هر سردار, چند ستوان و گروهبان در چارت سازماني سپاه هست؟) به نظر من پاسخ اين سوالات (كه آقاي قاليباف را نيز در بر ميگيرد) نياز روز است. وقتي لازمه پيشرفت (چنان كه افتد و داني) درجه بود, سردار شدند. وقتي سرداري از مد افتاد (به بيان ديگر به لجن كشيده شد), دكتر شدند. حالا بين اينهمه سردار دكتر همزمان, كسي كه بخواهد رئيس جمهور شود, بايد يك چيزي اضافي داشته باشد. براي كسي كه زماني فرمانده نيروي هوايي بوده, چه چيزي دم دست تر از خلباني هواپيماي مسافربري؟
ميدانم كه ممكن است نگاه من به اين مقوله يك بعدي باشد, اما موضوعي كه اينجا مشكل زا شده, نوع تخصص ادعايي آقاي قاليباف نيست. حتي اگر ايشان به اين سوالات جواب بدهند و به قول شما رفع ابهام كنند. موضوعهاي ديگري مبهم ميماند كه وقتي خوب در آنها دقيق شويم, جوابشان را كم و بيش ميدانيم.

با احترام

مسعود ايكس May 17, 2005 12:06 AM

بهتر نيست که نظرات يکديگر را نقد کنيم تا اينکه شعار بديم ..؟؟؟ منظورم با آقای فرزند روح الله است

May 16, 2005 06:21 PM

سخن عزيز,

اگر واقعا گمان ميبريد كه قاليباف خلباني را به قصد عمليات انتحاري ياد گرفته و با ما شوخي نميكنيد, نگران نباشيد. قاليباف (و ساير رفقاي گرمابه و گلستانش) جانشان را از كف كوچه پيدا نكرده اند كه بگذارند توي هواپيما و بكوبند به ديوار. مهمترين ويژگي اين گونه افراد در وهله اول تشنه قدرت بودن است. در دنياي مطلوب آنان ديگران خودكشي ميكنند و منافعش به اينها ميرسد. اگر خبري كه من شنيده ام درست باشد, در عراق بيشتر كساني كه در عمليات انتحاري شركت ميكنند, خانواده هاي كساني هستند كه توسط آمريكايي ها كشته شده اند. ميل به عمليات انتحاري, دنباله ميل به انتقام است. گمان نميكنم تعبير شما ("کسي در سطح فرماندهي نيروهاي انتظامي، - که جان بر کف است و براي ضربه زدن به هدف هاي دشمن حاضر است جانش را بي لحظه اي ترديد يا حتي پرسش فدا کند") درمورد قاليباف صدق كند. قاليباف در صورت مردن چيزهاي زيادي براي از دست دادن دارد. شايد فرض معقولتر اين باشد كه اين پرواز جزيي از تبليغات رياست جمهوري كسي است كه خيال ميكند اداره هواپيما و مملكت مثل هم است (چنين فرضي براي كسي كه هيچكدامش را بلد نباشد غير ممكن نيست) اشاره اي كه در پست قبلي به "كمك خلباني" كرديد را هم در همين راستا تعبير ميكنم

بزن بزن, كه داري خوب ميزني

پاسخ به آقای مسعود ايکس:

آقاي مسعود ايکس، با تشکر از نظر ارسالي شما

اينجا فقط سوالاتي مطرح شده که اگر بدان ها پاسخ داده شود، مسئله روشن خواهد شد. همه چيز در اين قضيه دور از ذهن مي آيد ولي هيچ پاسخ منطقي به اين سوال ها به ذهن نمي آيد. آقاي قاليباف يکي از فرماندهان امضا کننده ي نامه به رئيس جمهور، نماينده ي ويژه و رئيس ستاد مبارزه با قاچاق کالا بوده اند و بعد به فرماندهي نيروي انتظامي رسيده اند. در کنار اين مشاغل حساس و وقت گير، در سال 1379 گواهي نامه خلباني هواپيماي ارباس را دريافت مي کنند. در همين سال 1379 و سال بعد از آن اتفاقاتي رخ مي دهد که آن ها هم دور از ذهن است.

گمان نمي کنم آقاي قاليباف در سال 1379 خلبان شده باشند تا در انتخابات رياست جمهوري سال 1384 -يعني 5 سال بعد- از آن بهره برداري تبليغاتي کنند. البته براي هر يک از اين سوالات، مي تواند جوابي منطقي وجود داشته باشد که آقاي قاليباف مي توانند به آنها پاسخ دهند. وظيفه ي ما فقط طرح سوال و انعکاس نتيجه گيري هائي است که افراد متخصص مي کنند. بديهي است اگر پاسخي به اين سوالات از طرف ايشان يا افراد مطلع ديگر داده شود، آنها را در همين جا درج خواهيم کرد.
با تشکر،
ف.م.سخن

مسعود ايكس May 16, 2005 04:53 PM

شرکتهاي هوائي خلبانهايي را که مدرک سي پي ال و اينسترومنت داشته باشند به شرط داشتن شرايط سياسي و اخلاقي (گزينش) و پزشکي و از همه مهمتر سني استخدام ميکنند. کسي که تازه استخدام شده بر حسب استعداد و نمرات و از همه مهمتر پارتي هائي که دارد ابتدا بعنوان ناظر (آبزرور) و بعد از گذراندن امتحان مخصوص آن هواپيما بعنوان کمک خلبان پرواز ميکند. بعد از 1500 ساعت پرواز مدرک اي تي پي (اي تي پي ال) اخذ ميکند و ميتواند بعنوان کاپيتان پرواز کند. داشتن سه خط نشانه داشتن فقط سي پي ال نيست و اگر کاپيتان با تجربه اي هم در پروازي بعنوان کمک باشد، سه خط بر دوشش خواهد زد. سه خط به گذراندن يا نگذراندن اينسترومنت هم مربوط نميشود و اصولا گرفتن مجوز پرواز اينسترومنت نياز به يک امتحان تئوري و بيست سي ساعت پرواز اضافه دارد که گذراندن آن دشوار نيست. سوالي که اينجا بدرستي مطرح شده، علت پرواز فرمانده نيروي انتظامي يا حتي فرمانده نيروي هوائي سپاه با ارباس است. هيچ دليل شغلي براي اين کار نميتوان تصور کرد مضافا اينکه کسي که به استخدام هما در مي آيد نميتواند دو يا سه شغل (رسمي و دولتي) ديگر داشته باشد.

May 16, 2005 03:54 PM

با توجه به درجه پروازي ايشان وي اساسا نمي تواند خلبان ايرباس باشد. آن 3 خط روي شانه مؤيد آن است كه ايشان حداكثر داراي گواهينامه CPL است و حتي دوره Instrument رانيز طي نكرده كه اساسا طبيعي است.لذا كل موضوع تنها ماهيت تبليغاتي دارد. خيلي آن را جدي نگيريد. پيام

May 16, 2005 12:48 PM

آقاي عزيز اگر خبر نداري بدون كه قاليباف فرمانده نيروي هوايي سپاه بوده وبنابر اين به تناسب شغل واقتضاي آن لازم بوده است كه خلبان باشد مگر همين شما ها نبوديد كه در بدو تصدي مسئوليت وي به عنوان فرمانده نيروي هوايي سپاه خرده مي گرفتيد كه يك غير خلبان نمي تواند فرمانده نيروي هوايي باشد خدا رو شكر كه هستند آدمهايي كه باعث افتخار فرزندان ايران زمين باشند وخدا را شكر كه دشمنان ما را از ابلهان قرار داده

فرزند روح الله May 16, 2005 10:18 AM

اونوقت ها كه آمريكا ايرباس ايران رو روي خليج فارس سرنگون كرد شايع شده بود كه يك اف 14 در سايه اون حركت مي كرده كه موقعي كه موشك امريكايي اومده جاخالي داده و موشك خورده به هواپيماي مسافربري...خدا ميدونه !!!

گوشزد May 16, 2005 08:03 AM

down with mullahs of iran.

reza May 16, 2005 06:58 AM

به نظر من قالیباف کمتر از یک میلیون رای میاره. چون که عوام از نظامی گری خسته اند. حتی خود نظام و سید علی هم از روی کار آمدن یک نظامی میترسد (احتمال کودتای نظامی). بنابراین فکر کنم که ارزش بحث و حتی نقد زیادی را دارد. مگر آنکه ایشان سوتی دهد و سوژه شود و ما را بخنداند.

[قسمت آخر اين نظر چون به موضوع نوشته مربوط نمي شد، حذف شد]

آرمان May 16, 2005 12:33 AM