ف.م.سخن

ای بابا بازم چشم صاحب خانه رو دور ديديد؟ و دعوا راه انداختين؟ اول ببینید ایشون چی نوشته بعد در اون مورد پیغام و نظر بدید و حرفی اگه داريد تو وبلاگ خودتون بزنید. هاله جان ساکت! فرانک آرمان احساستون رو می شناسم اما ربطی به امنیتی شدن فضای اطراف خانه گنجی نداره و نداشت. در ضمن انتظار نداشته باشید جناب سخن در این بحثها شرکت کنند که حیثیت روحوی و سری ایشان خدشه دار می شه و بقبایشان شاید بر بخوره. بهمین دلیل در وبلاگ آدمهای مهم و در قسمت کامنت خبری از خودشون نیست.

هاله, باز که خاله زنک بازی در آوری ؟ این چه طرز جواب دادنه ؟ پس روح دمکراسی و این گنده گ..ها کجا رفت ؟ در یک جامعه آزاد مرد و زن نداره عزیزم. اصلاً شما هم از الان بشو آقا ! هیچ تاثیری بر صحت و منطق کلام نداره. منطقت خیلی تبعیض گرانه است. از استداندارد های جهان آزاد خیلی دوری. البته انتظار من هم از شما خیلی زیاده.

هاله جان
ای بابا، تا حالا در موردت به اين نتيجه رسيده بودم که آدم سطحی نگری هستی ولی با اين واکنش جديدت ثابت کردی که علاوه بر آن بی جنبه هم هستی! چون بحث اصلی را ول کرده ای و به منطق افترازنی يناه برده ای. گيرم که من و آرمان يک شخص واحد باشيم، ولی آيا اين ثابت ميکند که نظراتمان در مورد مسائل اشتباه است، و اصلا چه ربطی به انتقاد تو به من و ياسخ من به تو دارد؟ اگر اشتباه است بايد با منطق ياسخ داده شود نه با زبان برچسب زنی و قهر بچگانه و چماق (چيزيکه متاسفانه در وبلاگ شبح تجربه کرديم).

آقا آرمان! شما هم اسمت فرانک است ؛ ببخشيد ها ؛ بنده نمي دانستم !يادت باشه هيچ وقت بزک نکرده حرف نزني ! باشه ؟؟؟؟

هاله گرامی
۱. متاسفانه مشکل اصلی شما در ارتباط با موضوع فوق اينست که آنرا در حد يک خبر ورزشی يايين آورديد و اصلا به بازتاب های اجتماعی و حتی سياسی آن (که مورد نظر من بود) کوچکترين توجهی نکرديد!!!
نمونه های زيادی دارم که برايتان بگويم اما به عنوان مثال، يکی از مسائلی که ديروز به چشم ميخورد عدم دخالت و برخورد ماموران انتظامی با جشن و شادی مردم بر خلاف دفعه های قبل بود، و يا ورود ۳۰ زن و دختر به ورزشگاه بخاطر سماجت و تحصنشان در مقابل درب غربی (در واقع به خاطر مبارزه اشان). حالا اگر شما از درک اين مسائل عاجز هستيد مشکل من نيست.
۲. آن چيزی (يا بهتر است بگويم چيزهايی) که ديروز اتفاق افتاد،‌ مساله شخصی من نيست که بخواهم بخاطرشان به استاد سخن برای نوشتن سفارش کنم، بلکه مساله غرور ملی تحقير شده همه ما ايرانيها در ۲۷ سال گذشته است، مساله آزادیهای فردی است برای شادی کردن، مساله تفاوت نگاه دنيای غرب به دختر و يسر ايرانی و تمايز قائل شدن بين آنها با اعراب است، در سطحی ترين حالت مساله ۷۵٪ جمعيت کشورمان است، مساله .....
۳. تمام حرف من به جناب سخن در حد ييشنهاد و انتظار بود نه سفارش. ظاهرا شما هنوز اختلاف معنی اين دو واژه را نميدانيد!!!
۴. با شما کاملا موافقم. بايد دموکرات بودن را از خودمان شروع کنيم، مگه نه!!!!!

هاله خانم,

منهم با شما موافقم ! دمکراسی یعنی کسی حق ندارد پیشنهادی بدهد !! راستی دستمال یزدی در کجای این دمکراسی جای دارد ؟!

با تشکر

سيد علي چلاق شخصا مسئول است اگر بلايي بسر گنجي بياد.

آنطور كه پيداست تا بعد از انتخابات از گنجي خبري نخواهد شد.

بايد كاري كرد.

احساس می کنم که دیگر گنجی را نخواهیم دید ... و سناریو به دقت پیاده شد تا همه از ناپدید شدنش رفع مسئولیت کنند ... امیدوارم که اشتباه کنم ... من برایش نگرانم

فرانک عزيز! من هم از اين پيروزي به شدت خوشحال شدم اما هر سخن جايي و هر نکته مکاني دارد !تو اگر در اين زمينه کنجکاوي داري مي تواني روي وب لاگ هاي ورزشي يا سايت هاي تربيت بدني مراجعه کني ! نوشتن اخبار ورزشي در يک سايت فرهنگي و سياسي وادبي همان قدر بي معناست ؛ که نوشتن به اصطلاح خبر نا پديد شدن گنجي در سايت ورزشي گويا نيوز !!!!!!!!!!در ضمن هنر نوشتن سفارشي و فرمايشي نيست !نويسنده آزاداست که هر چه را که دوست مي دارد براي ما به ارمغان بياورد!!
نبايد نويسنده را اسير تمايلات شخصي خودمان بکنيم !چه ؛
اين شرط انصاف نيست !!!!
ما بايد آزاد انديشي و دمکرات بودن را اول از خودمان
آغاز کنيم ! مگه نه ؟؟؟؟؟؟؟؟

استاد سخن
حضورتان در چنين روزی بيشتر مورد نياز بود و غيبتتان کاملا ملموس بود. به عنوان شخصی که هميشه با روشن کردن رشنر خودش اول از همه روی وبلاگ شما کليک ميکند انتظار داشتم که اولين کسی باشيد که در جهت ورود ايران به جام جهانی قلم بزنيد. نکنه که حساسيت شما فقط در مسائل سياسی خلاصه ميشود و به مسائل اجتماعی کمتر اهميت ميدهيد؟ ما آزاديهای سياسی را هم بخاطر آزاديهای فردی ميخواهيم.
در هر صورت قلمتان مثل هميشه سبز با

من نگران گنجي هستم
فكر كنم بلايي كه سر فرج سركوهي در آوردند الان سرش دراوردند. احتمالا گرفتنش ولي دارند فيلم بازي مي كنند كه ما نداريمش.
خدا بدادش برسه!

اين ييروزی را به تمامی هموطنانم تبريک ميگويم. به اين اميد که دفعه بعد مردم برای جشن سرنگونی اين حکومت به خيابانها بريزند و شادمانی کنند. من به شخصه به عنوان يک ايرانی در محيط غربت (که حتی الفبای فوتبال را هم نميدانم) امروز در بين دوستان آلمانيم از ايرانی بودنم احساس غرور کردم و از طرف آنها مورد احترام ويژه واقع شدم و آرزو ميکردم که در اين ساعتهای خوش و غرور آفرين در بين هموطنانم در ميهن هميشه عزيزم ايران در اين شادمانی شرکت ميکردم. اما افسوس که......