October 09, 2005

نام گنجي را تکرار کنيم: گنجي چه مي گويد؟ (1)

برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.

sokhan October 9, 2005 01:40 PM
نظرات

حميد آقای عزيز
من از اين قوائد بازی که شما از آن سخن میگوئيد اصلا سر در نمی آورم. اين در ايران متاسفانه فقط به يک حربه سياسی تبديل شده که بيشترين سود آن نصيب حاکمان (حتی از نوع اصلاح طلبش) شده.
اولا بنده هم از بی ادبی حمايت نکرده و نميکنم.
دوما طرف ما بقال سر کوچه نيست که کسی بخاطر دير باز کردن مغازه اش فحش و دری وری نثارش کرده باشد. او يک بلاگر و نويسنده است که در جهت مسايل سياسی ايران قلم ميزند و به اندازه و در حد و وزن خودش تاثير گذار است.
سوما لحن تند انتقادی با بی ادبی و توهين تفاوت دارد. هر چه يستها، مسئوليتها و کلا دامنه تاثيرگذاريها بيشتر باشد انتقادها لحن تندتری به خود ميگيرند و اين در جوامع دموکراتيک بسيار عادی است.
و چهارما ما اينجا سر شعر و ادبيات و فلسفه و فيزيک بحث نميکنيم که بخواهيم برايش چارچوب و حد و مرز ادبی مشخص کنيم.

faranak October 12, 2005 05:39 AM

حمید عزیز,

من از شما, شیخ سخن عزیز و همه دوستان به خاطر لحن نوشتنم عذر خواسته و میخواهم (داستان همیشگی). همانگونه که فرمودید هر کس یک جوریه. آرمان هم لحنش اینطوریه. من همین الان از لحن حرف های آینده هم از همه عذر میخواهم. همانطور که فرانک عزیز اشاره کرد, در اکثر کشور های پیشرفته و در برنامه های انتقادی, نقد ها بسیار تند و حتی در برخی موارد رئیس جمهور را با لحنی بسیار اهانت آمیز خطاب میکنند. بنده از بی ادبی حمایت نمیکنم. بلکه هدف اینست که نباید مرزی ایجاد کرد حقایق در لفاف کلیشه و تعارف گم شوند و یا به صورت خیلی حوصله بر درآیند. امیدوارم شما به مدیای غربی دسترسی داشته باشید و حرف مرا تصدیق بفرمایید.

موفق باشید

آرمان October 12, 2005 12:10 AM

یک توضیح بر نوشته فرانک:
دوست عزیز: منظور من درس اخلاق دادن نیست. ما با چه زبانی بهمدیگر توصیه کنیم که قواعد بازی را به هنگام نقد افکار دیگران رعایت کنیم؟
این حرف ساده من چه ربطی به درس اخلاق داشت؟
من کاری ندارم که فرهنگ ما بقول شما مسخره است یا فرهنگ غرب و یا هردو- ولی این نکته را بدیهی ترین و اصولی ترین قاعده تحلیل دیگران میدانم که احترام همدیگر را داشته باشیم تا فضای گفتگو سالم باقی بماند
در ضمن قبل از توصیه جنابعالی من هم در اینجا و هم در وبلاگم نسبت به تحلیل مطالب نوشته شده توسط جناب سخن اقدام کرده ام
خیلی دوست داشتم شما هم آدرس وبلاگت را مینوشتی تا ما هم با تحلیل های شما آشنا میشدیم

حمید October 11, 2005 11:18 PM

حميد آقای گل
اين فرهنگ جا نماز آب کشيدن متاسفانه فقط در فرهنگ مسخره ما و کلا جهان اسلام ريشه دوانده است.
در هيچيک از کشورهای متمدن کسی فکر نکنم سراغ داشته باشد که کسی بخواهد به ديگری درس اخلاق بدهد.
دوست عزيز
لطف کنيد و بجای اينکه معلم اخلاق شويد، نظرات ديگران را نقد و بررسی و تحليل کنيد.

faranak October 11, 2005 04:36 PM

دوست عزیز
آرمان
اگر جسارت نباشد میخواهم تذکری دوستانه خدمت شما بدهم
در موقع بحث با دیگرانی که به نحوی با نظرات ما مخالفند باید نهایت احترام را برای طرف مقابل در نظر گرفت تا زمینه برای روشن شدن مطلب و اصلاح فکری طرفین مهیا شود. اگر قرار باشد نسبت به نظرات مخالف بی تحمل باشیم و یا استدلالهایمان همراه تحقیر و توهین باشد نتیجه معکوس خواهیم گرفت و تنها دق دلمان را خالی میکنیم.
من با بسیاری از نظرات شما کاملا هم عقیده هستم و حرفهای شما را که حاکی از وطن دوستی است درک میکنم ولی این برخوردهای سخیف با جناب سخن بنظرم درست نیست. ایشان هم مثل ما درد آزادی وطن دارد منتها مثل من و شما فکر نمیکند. اصلا قرار نیست همه مثل هم باشند. اولین درس دمکراسی این است که مخالفانمان را تحمل کنیم موافقان که جای خود دارد.
بهرحال امیدوارم از این تذکر دوستانه من نرنجید و نوشته هایتان را با زبانی بهتر ادامه دهید

حمید October 11, 2005 05:22 AM

آرمان جان
احتمالا جناب سخن برای روشن شدن مثالی که قرار بود مطلبش را روشن کند يک مثال ديگر خواهد زد!
در ضمن مگر قرار نشد که تو ديگه اينجا سوال مطرح نکنی و فقط تحليلهای خودت را بنويسی؟

faranak October 11, 2005 05:05 AM

ای شیخ سخن !

تا زمانی که کشوری روشنکفرانش مثل شما دمکراسی را در زیر عبای هاشمی رفسنجانی جستجو کنند, صحبت کردن از دمکراسی خیلی احمقانه به نظر میاد (حتی کمترین سطحش)

در ضمن لطف کنید بفرمایید ارتباط بین فتوای اولیتان:

"احمدی نژاد بحران ساز است و هاشمی منجی ایرانیان !"

و این شاهکار جدید:

"ما باید به حداقل ها (مافیای هاشمی) قانع باشیم"

چیست ؟؟!!

خوبه خود خاتمی گفت: "برای دولت هر دو هفته یکبار بحران میافریدند"

سخن جان ! بهتر نیست اگر که به اشتباه خودت اعتراف نمیکنی لااقل سکوت کنی و گندشو بیشتر از این بالا نیاوری ؟

آرمان October 11, 2005 01:11 AM

جناب سخن
طنزتان را خواندم و کلی خنديدم! اين جمله اتان من را ياد حرفهای اصلاح طلبان حکومتی انداخت که قبل از انتخابات مجلس هفتم توی بوق کرده بودند که آی مردم نگذاريد سرنوشت مملکت فردا به دست مستبدان بيفتد. نه که تا آن موقع خود مردم حکومت ميکردند!
در ضمن هاشمی در جايگاه فعلی خود که دارای قدرت کمی نيست و ميتواند با استفاده از وزن سياسی خودش در مجمع تشخيص مانع بسياری از مصوبات مجلس و شورای نگهبان که بر خلاف مصالح ملی کشور هستند گردد! چرا که اگر هاشمی قرار بود در سمت رييس جمهور مهره موثری در جهت جلوگيری از بعضی بحرانها باشد، در سمت رييس مجمع که قدرتی بالاتر از احمدی نژاد و حداد عادل و جنتی دارد.
اگر بگوييد که هاشمی در مجمع فقط قوانين دلخواه رهبر را تاييد ميکند ياسخ هم اين خواهد بود که در سمت رياست جمهوری هم فقط تدارکاتچی رهبر ميبود.

faranak October 10, 2005 10:32 AM

بسیار کار خوبی را شروع کرده اید.
البته با بعضی از دیدگاه های شما مخالفم مثلا شما نوشته اید:

بدون ترديد انتخاب دکتر معين يا حتي هاشمي رفسنجاني مي توانست مانع رسيدن ايران به موضع بحراني کنوني گردد

بنظر من منشا بحران در جای دیگری است نه در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری. مهد بحران در کشور افکار بسته آقای خامنه ای است که بهیجوجه هم حاضر به تغییر و اصلاح آن نیست.
چه کسی است که نداند سد راه اصلاحات در کشور شخص ولی فقیه است؟ حال فرض کنید آقای معین مثلا با رای بالایی در انتخابات برنده میشد بنظر شما آقای خامنه ای در برابر رای مردم عقب نشینی میکرد یا همان بحران سازیهای زمان خاتمی را ادامه میداد؟
اگر هاشمی هم رای می آورد باز شرایط به نفع ملت نبود چرا که هشت سال ریاست جمهوری هاشمی را لمس کردیم و دیدیم کشور را چگونه در دنیا به انزوا کشاند و در داخل اندیشمندان را سر به نیست.
بنابر این اگر میبینید کشور به بحران کشیده شده اعمال نظرات رهبری باعث آن شده است. بنظر من گنجی به زیبایی فهمیده که ام الفساد این کشور ولایت فقیه است.

***

آقای حميد با تشکر از نظر شما
سعي مي کنم با يک مثال نظر خودم را دقيق تر بيان کنم. ما عدد يک را حکومت صد در صد دمکراتيک و عدد 100 را حکومت صد در صد مستبد و ضد مردمي در نظر مي گيريم و فکر مي کنيم که حکومت فعلي ايران مثلا در جايگاه هشتاد (نسبت به حکومت ملا محمد عمر و حکومت فهد و برخي حکومت های آفريقايي) قرار دارد. امکان تحرک ما و حکومت در حال حاضر و با امکانات کنوني (که مثلا يکي از آن ها عدم آمادگي مردم برای به دست آوردن حقوق مسلم خودشان است) ميان شصت تا نود است. یعني در متن حکومت حاضر ما نمي توانيم آزادی بالاتر از شصت به دست آوريم و حکومت هم نمي تواند ديکتاتوري بيشتر از نود به ما تحميل کند. اين ها همه البته مثال است و مي دانيم که در مثل مناقشه نيست. موضوع اين نيست که ما نمي خواهيم به سمت ِعدد يک ميل کنيم (که هيچ کشوری به اين عدد البته نرسيده است و شايد حتي نروژ هم به عنوان دمکرات ترين حکومت جهان چند درجه ای با اين عدد ايده آل فاصله داشته باشد)و اين را هم مي دانيم که شخص رهبر و نهادهايي مثل سپاه پاسداران و شورای نگهبان و قوه ی قضائيه عوامل اصلي تمام بحران های داخلي و بين المللي هستند اما در همين رنج ِ شصت تا هشتاد مي بايست کاري کنيم که اولا به طرف نود کشيده نشويم و ثانيا درجه ی آزادی و رفاه مردم را بيشتر کنيم. اگر سخن از معين و هاشمي مي شود در همين محدوده است و نه بيشتر. از شما هم انتظار دارم با ورود فعال به اين بحث به يادآوری نام گنجي کمک کنيد.
با تشکر. سخن

حمید October 10, 2005 12:19 AM

"بدون ترديد انتخاب دکتر معين يا حتي هاشمي رفسنجاني مي توانست مانع رسيدن ايران به موضع بحراني کنوني گردد" !?

به همین خیال خوش باش تا وجدان خودتو گول بزنی. یکجوری حرف میزنید اینگار قبل از احمدی نژاد ایران جزیره ثبات بود و هیچ بحرانی نبود ! بدبخت این احمدی نژاد که نقش آمریکا را به عنوان سوراخ فوری پیدا کرده. قبلا هم هر گندی زده میشد میانداختند گردن آمریکا. حالا هم هر مشکلی پیش بیاد شما خائنین به دمکراسی با بیشرمی میگید: "اگر معین میامد این وضع پیش نمیومد و ایران بهشت میشد !" خوبه که 8 سال خاتمی را تجربه کردیم و فهمیدیم که دمکراسی مورد نظر شما پست نظران چی پخیه.

هی احمقانه حرف بزنید تا مردم "مظلوم پرست" ایران هم به افرادی شوتی مثل احمدی نژاد پناه ببرند تا از ریا و دورویی شما انتقام بگیرند.

قبل از اونکه قلم بدست بگیرید و این و اونرو انتقاد کنید یکم توی آینه خودتون رو هم ورنداز کنید و کارنامه اتان را مرور کنید. بحرانی که در 25 ساله اخیر در ایران بوده نه بخاطر یکنفر و بلکه بخاطر حکومت صدام صفتی بوده که افرادی مثل شما هی بهش رای می دهند. پس شما بیشتر مستحق سرزنشی تا احمدی نژاد.

حتی دیگه بچه های 8 ساله هم میفهمند که رئیس جمهور در ایران هیچکاره است ولی شما ظاهراً دوزرایتان خیلی کجه.

آرمان October 9, 2005 11:47 PM

پاکستان زلزله سختی اومده.فکر ميکنم وبلاگستان وظيفه داره به نحوی اطلاع رسانی کنه که اگر خدايی نکرده واقعه مشابهی در ايران پيش اومد کمی از عمق فاجعه کم کنه! بعد از وقوع خيلی ديره بياين کمک کنيم تا دير نشده. ممنونم و نگران.

4 سو October 9, 2005 04:03 PM