February 06, 2006

من و نفت و گوشت و گورخر و بورس!


بعد از افزايش قيمت گوشت در تهران، گورخرهای يزدی فرار را بر قرار ترجيح دادند
عکس های سمت راست، سفره ی پر برکت احمدي نژاد را در نيويورک و تهران نشان مي دهد

آقا اگر ما نخواهيم اين نفت بشکه اي شصت دلار را بر سر سفره مان ببينيم چه کسي را بايد ببينيم؟ از وقتي نفت را در سفره مان گذاشتند، ديگر رنگ گوشت را به خاطر گراني نديديم. از ديروز هم مي گويند به جاي گوشت، مرغ بخوريد، و دور از جان آنفولانزاي مرغي بگيريد. عجب گرفتار شده ايم! "روز" به نقل از همشهري نوشت «در اثر نبود سلاح بيهوشي، گورخر يزدي "درگذشت"». اگر اهانت نباشد و راه پيمايي نشود، مي گوييم انالله و انا اليه راجعون؛ خدا رحمتش کند. مرحوم، گور خر مهرباني بود. باري اگر گورخر زيادي هست به جاي نفت به ما گوشت گورخر بدهند بخوريم شايد کلسيم و آهن بدن مان جور شود اين قدر هذيان نگوييم. آمديم کمي غر بزنيم، خانم به ما چشم غره رفت و زير لب گفت "شرکت واحد"؛ "اسانلو"؛ "دوي الف". بعد آرام سر تکان داد و انگشت به دماغ گذاشت و گفت هيس! و ما غر زدن يک هو يادمان رفت. عجب معجزه مي کند اين کلمات. آدم خود به خود گرايش پيدا مي کند به شعر و عرفان. من اين قدر اين چند وقت مثنوي خوانده ام که دارم مثل دکتر سروش همه اش را از حفظ مي شوم. خدا حفظ کند اين حکومت را که آدم را در اين سن و سال شاعر و عارف مي کند. بي بي سي نوشت، شاخص بورس دو باره چهار رقمي شد. آخ آخ آخ! چه بد شد! هر چند من سهام ندارم ولي خب، وب لاگ که دارم. نويسنده ي بي بي سي گفته است وب لاگ نويسان در آرام کردن بورس تهران تاثير دارند. بهتر است اين موضوع گوشت و نفت و درگذشت نابهنگام گورخر ناکام را ول کنم و بروم بازار بورس را آرام کنم. بله اين طور بهتر است...

sokhan February 6, 2006 07:40 AM
نظرات