August 06, 2008

کشکول خبری هفته (۵۱) از دکتر صادق زيباکلام در صدای آمريکا تا چرا از احمد شاملو بايد ترسيد

برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.

sokhan August 6, 2008 08:42 AM
نظرات

تشکیل " شورای سخنگویان جنبش سبزملت ایران "
چرادر شرایط کنونی تشکیل" شورای سخنگویان جنبش سبزملت ایران" ضروری است ؟؟؟؟؟......
پیش ازبرآمد پر فروغ جنبش سبزدرایران ،بالغ بردودهه تلاش وکوششهای عدیده ازسوی احزاب وسازمانها وچهره های سیاسی برای رسیدن به نوعی از اتحاد عمل" جبهه ای "یا "شورایی "و..... به هدف الترناتیو سازی صورت گرفت که هیچیک موفق نبود .
/ جدایی روشنفکرمابانه ازمردم وعدم درک خواسته های واقعی آنها / تنگ نظری های ایدئولوژیک وسیاسی تشکیلاتی//فزون خواهی های هژمنیستی/ باورهای ضد پلورالیستی/ کم وبی ارزش انگاشتن ورود به اتحادعمل های آکسیونی بدون انگ حزبی/ و.....علل اساسی شکست این پروژه ها بود که هرگز دچار نقد جدی وخانه تکانی فکری قرارنگرفت .
ناامیدی ودلسردی از این روند های منجمد شده ،موجب جدایی کادر ها و اعضا وهواداران ازاین سازمان ها شد. ناکارآ مدی مفرط رهبری وعدم پاسخگویی آنها به نیاز های مبرم جنبش سیاسی باعث اضمحلال ومتلاشی شدن آنها شد .
نتیجه ی مهم این فرو پاشی موجب باز گشت بسیاری ازآنها بمیان مردم وتوجه دقیقتربه خواسته های ملموس ومبرم شان، اینبار درفراق وفارغ ازبازدارندگیهای سازمانی گردید .
اکنون دیگر دربین مردم عینک"حقیقت ففط نزد منست"درمیان نبودو منعی جدی درراه گفتگو برای اتحاد عمل میان سلطنت طلب با کمونیست یا چپ دمکرات با مشروطه طلب درعرصه ی زندگی واقعی سیاسی نبود ./این باردیگربحث از اهداف دوردست آرمانی زیبا با پلمیک های روشنفکرمآبانه (نظیر:.."هم اینک سوسیالیسم "..هم اینک "دمکراسی خلقی وشورایی"...و"اتحاد عمل" و"وحدت عمل" فقط برپایه ی "برنامه حداقل وحداکثر" ووو.......)در میان نبود.
واقعیات تلخ و سهمگین به چهره ودرون اندیشه ها وانگاره های فسیل شده سیلی میزد.
شکست تلاش ها وناامیدی ممتد در ارائه ی یک آلترناتیو خارج ازرژیم وفقدان حضور آن در صحنه ی سیاسی ناگزیرموجب گشت تا نگاه های هدفمند سیاسی برتضادهای درون حاکمیت وناگزیری ازاستفاده ی تاکتیکی ازبروز بحرانهای موسمی به سود تعمیق جنبش مردم متمرکز گردد .( اصلی که پیش از این مغفول مانده ودر نقشه ی استراتژیک وآرایش نیروهای موجود درآن/تحت عنوان "جنگ گرگها "جایگاه جدی را بخود اختصاص نداده بود).
اکنون تجربه ی 2و22خرداد( برخلاف نظیریات فرسوده ی حاکم در گذشته ی سیاسی ) درعمل به ما آموخت که تحت شرایط خاصی از بروز بحران و تضاددردرون حاکمیت ، وقوع ستیزی آشتی نا پذیر که منجربه خروج بخشی عمده از حاکمیت به سود وسوی جنبش گردد ،امکانپذیرست. ونمیتوان ونباید بابی اهمیتی وعبورناآگانه از کنار این مهم ، تن به انفعال وبی عملی سیاسی داد.
همچنان که "تحریمیون "بانگاه تنزه طلبانه وسکتاریستی به اوضاع مینگریستند و تحت شعارهای ( /جنگ گرگها../نمایش انتخابات... /انتصابات../و"نبود شرایط آزادبرای ورود به انتخابات" – گوئیا شرکت فقط در شرایط آزاد هنری بس بزرگ است ؟؟؟؟- / وانتخابات گورستانی.ووو.....) به یکباره با تسونامی 22خرداد وجنبش سبز ناشی ازان مواجه گشتند و باردیگر پیشانی شان به پا شویه خورد. برخی که هنوز خروج بخشی عمده ای از گردونه ی حا کمیت را به راحتی هضم نمی کردند و نمی کنند وحاضربه نقدجدی وبیرحمانه ازدیدگاهای غلط تاکتیکی واستراتژی فرسودهی نیستند ودرصدداصلاح آن برنمیآیند.ناباورانه ومنفعلانه نظاره گرچگونگی حوادث اند تا شاید "شرایط آزاد "(؟؟)فراهم گردد.
این جمود فکری که معتقدست ///همه ی دمکرات ها از بدو تولد آزادیخواه ودمکرات متولد میشوند/// به احتمال وامکان فرارویی متکاملانه ی شخصیت های فکری وتغییرپتانسیل ها –تحت شرایطمعین باورندارند- ونه تنها امکان تحول فکری وفرارویی سیاسی اصلاح طلبان دیروز رابه اصلاح طلب رادیکال امروزدرخارج حاکمیت رانمی پذیرند که اتحاد عمل باآنهارا درجنبش کنونی گناهی نابخشودنی میدانند.
با این تنزه طلبی وخالص خواهیست که باورعملی به پلورالیسم سیاسی ازدستور کارآنهاخارج میشود.با همین نگرش است که سروش ها –سازگارها –گنجی ها –موسوی ها –خاتمی ها –رضا پهلوی ها –داریوش همایون هاو....اساساازبدوتولد فاقد پتانسیل تحول وفرارویی به آزادیخواهی برای یک "دمکراسی ناب "میشوند.
تظاهرات عظیم مردم (بدون تابلوی گرایش سیاسی) درداخل وخاج ازکشور، بوضوح نشان ازعزمی متحدانه ی پلورالیستی حول محورآزادیخواهی وضد دیکتاتوری وبه بهانه ی تقلب درانتخابات داشت که فارغ از پراکندگی سنتی درراس هرم سیاسی اپوزیسیون خودنمایی کرد.
بی شک 22خرداد وفروزش جنبش سبزناشی ازآن برای اهل عبرت و آموزش پذیران تاریخ سیاسی ایران درس های مهم وتعیین کنندهای دربرداشت که برجسته ترین آنها دراین مقال اجرا وانجام رفراندومی دو سویه بود که درآن اکثریت عظیم مردم دو " نه " بزرگ به حاکمیت ازیکسو وبه کارنامه ی سیاسی اپوزیسیون پراکنده طلب دادند .
قاطبه ی مردم ایران با خواست وعمل متحدانه به وضوح بیزاری خویش راازپراکندگی در صفوف ملی علیرغم وجودسیاست سکتاریستی وغیرهمگرایانه رهبران اپوزیسیون به منصه ی ظهوررساند ند.وثابت نمودند که "اتحاد عمل "بر پایه ی منافع ملی وآزادی (بدون انگ هژمونیک)نه تنها ممکنست که بایدوخواست مبرم انهاست .
پیشنهاد تشکیل (شورای متحد سخنگویان جنبش سبزملت ایران ) در خارج از کشور نه تنها میتواند آغازگشایش دریچه ای بسوی اتحاد عمل های کوچک بلکه میتواندفرارویی آن برای رسیدن به اهداف استراتژیک مدنظر قرار بگیرد .لیکن اکنون به عنوان یک نیاز مبرم بایددر دفاع متمرکز سازمانی ورسمی ازمنافع آنی جنبش سبز عاجلا در دستور کار قرار بگیرد.
دفاع غیرمتمرکز وغیرمتشکل ازجنبش سبز در خارج از کشور که تاکنون با اتوریته ی فردی و بصورت توضیحات رایزنانه به هدف جلب حمایت بین المللی جریان داشته ،اگر ارزشمند ،لیکن اکتفا بدان تا همین حدبس ناکافی وکم تاثیربلکه زیانبارنیز خواهدبود ومیتواندصرفا بازتاب دهنده ی دیدگاه شخصی افراد باشد ونه بیانگرکل نظرات ومنافع جنبش ملت ایران .
درصورت تشکیل ورسمیت یافتن این شورا با ترکیبی پلورال –" بدون رهبر"- کلیه ی چهره های درون آن عملا ورسما( نه نمایندگان حزبی خود) که عضوی از مدافعان وسخنگویان کل جنش سبزمحسوب میشوند.
بدینوسیله نه تنها درانعکاسی منطقی در پاسخ مثبت به اتحادعمل مردم، اتحادعمل در"بالا "برای نخسین بار محقق میگردد که رفع بلا تکلیفی دراتخاذ موضع سیاسی توسط دول خارجی حاصل وسهل تر میگردد درغیر اینصورت سیاستهای حمایتی بین المللی بطور ناگزیر بصورت کم دامنه وکم تاثیر وشناور از حقوق پایه ای شهروندی وانسانی جنبش تنزل میکند.
درنبود این گونه تشکل هادر خارج ،بحران قبول یارد به رسمیت شناختن دولت کودتایی بویژه تحت تاثیرنیاز به" قطعیت بخشیدن به موضوع هسته ای" آنچنان بالا میگیرد که جنبش در خطر دور زدن قرار میگیرد بویژه آنکه حکومت کودتایی بشرط قبول برسمیت شناخته شدن وادامه ی بقا در مقابل جنبش، حاضر به سازش های اشتهاآوربا جهان غرب ازخودبروزخواهدداد.
درشرایط حاد کنونی هیچکس بهتروبیشترازجهان غرب، واقف به درماندگی فزاینده ی رژیم جهت بقا وآمادگی او برای پرداخت هزینه ها ی سنگین وسازش های گزاف باغرب نیست.
این نکته ی مهم را نباید از نظر دور داشت که حتی در صورت اعتلای جنبش مردم وتوفیق درتشکیل "شورای سخنگویان جنبش سبز ملت ایران "وتقویت اتوریته وقدرت آن ،هنوزنمیتوان با اطمینان قوی پذیرفت که دنیای غرب براحتی خود را از خوردن این لقمه آماده وملتمس محروم سازد.
متاسفانه جنبش سبزمااکنون درعرصه ی کازارداخلی درموضع ناپایدارتدافعی باخصلت اعتراضی قرار دارد . وباکمی تردید میتوان دید که ادامه ی این وضعیت (ودر صورت تغییر نیافتن تاکتیک ها واتحادعمل فراگیر) توازن قوا بسود حاکمیت بهم خواهد خورد.
تنهادرپرتواتخاذ وپیشبرد تاکتیک های تهاجمی وتلاش قوی برای سراسری نمودن آنها درداخل وایجاد تشکلی متحدوپلورال بعنوان سخنگویان رسمی جنبش سبزدرخارج میتوان بااطمینان بیشتری امیدواربود که کفه ی توازن قوادر تمامی عرصه ها بسود جنبش سبزملت ایران تغییر یافته وآنرا یک گام اساسی وبزرگ بسوی پیروزی به پیش ببرد .

همچنان وقت تنگ است..... همتی باید....

samadghazi July 3, 2009 07:10 PM

شرکت کننده‌گان در این برنامه مگر آقای ناصر محمدی، صادق زیباکلام و خانم الهه بقراط نبودند؟ یا صحبت از برنامه دیگری است که آقای دکتر سهراب سبحانی هم شدکت داشته‌اند؟

حسن August 7, 2008 09:25 AM