March 13, 2009

کشکول خبری هفته (۷۳) از عيد شما مبارک تا دامن پوشيدن مجله شهروند امروز

برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.

sokhan March 13, 2009 08:41 AM
نظرات

سلام عزیز...امیدوارم خوب باشی..از دوستداران طنز شما هستم و گاها آنرابه بالاترین لینک میکنم... رفیق...فونت نوشته هایت را چرا تغییر دادی این درست که مهم اصل مطلب است ولی جلد و کارتن هم تاثیر زیادی دارد فونت قبلی شما در گویا خیلی دلچسب تر بود همچین کلفت!! و جوندار ...ولی این فونت جدید رغبت آدمو از بین میبره برای خوندن مطلب بابا فکر سن سالدارها را هم بکن!حتما حتما حتما حتما حتما حتما به همون فونت قدیمی برش گردون خواهش میکنم به خدا حیفه این مطالبته که این جور دچار کج سلیقگی بشه ...ممنون

جاوید(شب تاریک) March 23, 2009 11:25 AM

خوش بازگشتی رفیق! امیدوارم همیشه تندرست باشی و این سال نو، پربارتر از همیشه برایت باشد.

مجید.

م.ز. March 19, 2009 08:01 PM

برادر، قدیم جواب ایمیل هایت را می دادی!

نیک March 17, 2009 06:39 AM

http://masoudbehnoud.com/weblog/2009/03/blog-post_12.html

March 16, 2009 07:42 PM

Bebinam nemisheh aadam gereftaari shakhsi yaa kesaalati daashteh baasheh o natoneh hamiesheh baghiyarho sargarm koneh!!?? maa bishtar negaraan khodemaan hastim taa shomaa!!

Bitaab March 15, 2009 10:24 PM

کدوم گوری بودی تو؟ یک هفتهء آزگار است که کار و زندگی مان را ول کرده ایم راه افتاده ایم دنبال تو گشتن . خیر سرت مشخصاتت را هم نداشتیم که برویم پشت دروازهء زندان اوین بتمرگیم که هر کسی بیرون می آیدد به دست و پایش بیفتیم و نشانی ات را بدهیم و سراغت را بگیریم . این چند شب آخری بقدری ترسانده بودنمان که دیگر یک لبقمه خوش از گلویمان پایین نمی رفت . کم مانده بود برویم امام زاده طاهر وردست پوینده و مختاری برایت قبر پیش خرید کنیم .
عزیز من ، برادر من ، نوکرتم ، فدات بشم الهی ، داری می ری یا داری می میری خب لااقل یه زنگی یه تلفنی یه پیغامی یه پسغامی به ما میدادی آخه .
راستی سلام و خیر مقدم عرض میکنم. ایشالا که توی سال جدید هم سایه حضرتعالی از سر ما کم نشه . ضمنا ببخشید اگه اولش یه خورده تند صحبت کردم چون خدا شاهده خیلی ما رو ناراحت کردی توی این چند روزه . ماچت می کنیم و لپت رو میکشیم . زنده باشی

عبداللطیف عبادی March 14, 2009 09:19 PM

مرد موئمن کجای!
دلمون هزار راه رفت!
کم مونده بود تو روزنامه عینک و سیبیلتو چاپ کنیم و بگیم یه همچین چیز خیالیی گم شده :دی
خوش اومدی به خونت خوش اومدی

رفیق March 13, 2009 09:58 PM

با درود به یوسف گمگشته
خوش آمدی که خوش آمد مرا زآمدنت
شاد باشی و شاد زیوی

ورجاوند March 13, 2009 03:17 PM

سلام، خوشحالم که سرومرو گنده داری می نویسی امیدوارم این آخرین بار باشد که به این شکل و بی خبر غیبت میزند. به فکر قلب ما پیرمردها باش یکدفعه دیدی از کار افتاد. این کشکول 73 محشر بود.

بیلی و من March 13, 2009 12:10 PM