November 14, 2010

در باب روزنامه‌نگاری حزبی (۱)

این مطلب در خودنویس منتشر شده است.

مناظره‌ی نیک‌آهنگ کوثر و مسیح علی‌نژاد در برنامه‌ی پرگار بی‌بی‌سی انگیزه‌ی نوشتنِ مطلبِ حاضر شد. مناظره‌ای که اگر نیک به آن بنگریم تعداد زیادی سوال مهم در ذهن ما ایجاد خواهد کرد. پیش از هر چیز باید بگویم که من نه روزنامه‌نگارم و نه کار روزنامه‌نگاری کرده‌ام و نه از تئوری‌های این کار اطلاعی دارم. اما عواملی هست به نام عقل سلیم و دو دو تا چهار تای ریاضی و صغرا کبرای منطقی که آدمِ بی‌دانشی مثل من نیز می‌تواند بر اساس آن‌ها نقاط ضعف و قوّتِ یک بحث را تشخیص دهد و اظهار نظر کند. اولین شرط برای ورود به چنین مناظره‌ای داشتن تعریف دقیق از کلماتی‌ست که به کار برده می‌شود. مثلاً روزنامه‌ی حزبی چیست، روزنامه‌نگار حزبی کیست، مطالبی که در روزنامه‌ی حزبی منتشر می‌شود از چه قرار است و امثال این‌ها. از بلاهایی که استبداد مذهبی بر سر ما آورده یکی هم این است که با تشکّلات و رسانه‌های سیاسی واقعی هم‌چون حزب واقعی و روزنامه‌ی حزبی واقعی روبه‌رو نبوده‌ایم و به این خاطر احزابی را که طیِّ سال‌های اخیر تشکیل شده‌اند و روزنامه‌ای به راه انداخته‌اند حزب واقعی و روزنامه‌ی حزبی واقعی پنداشته‌ایم. مثلاً امروز حزب کارگزاران سازندگی یا حزب اعتماد ملی را احزابی واقعی می‌دانیم و روزنامه‌ی این‌ احزاب را روزنامه‌ی حزبی می‌نامیم و بر این اساس، بحثی را آغاز می‌کنیم که به خاطر سُست بودنِ پایه‌هایش به محض بالا رفتن و شکل گرفتن فرو می‌ریزد و تلاش طرفین مناظره برای دست‌یابی به نظر مشترک بی‌حاصل می‌ماند. متاسفانه مجری برنامه‌ی پرگار که می‌توانست دامنه‌ی مناظره را محدود نگه دارد خود به پراکنده کردن مباحث مطرح شده کمک کرد. نکته‌ای که به‌طور عمومی و پیش از ورود به جزئیات می‌توان به آن اشاره کرد، نقشی‌ست که خانم مسیح علی‌نژاد برای روزنامه‌نگارِ ایرانی قائل است.

ایشان از آن‌چه که یک روزنامه‌نگار باید بکند یا نکند چنان سخن می‌گوید که گویی روزنامه‌نگار از مرحله‌ی نگارش تا مرحله‌ی انتشار، خودْ تصمیم‌گیرنده است و این اوست که می‌تواند بگوید چه می‌خواهد یا چه نمی‌خواهد. این نوع نگاه بی‌دلیل نیست و شاید به خاطر قدرت و دستِ باز یست که برخی روزنامه‌نگاران در برخی رسانه‌ها داشته‌اند. حال آن‌که تصمیم‌گیرنده در یک روزنامه یا رسانه، نه روزنامه‌نگار که سردبیر است که او هم بر اساس شیوه‌نامه‌ی روزنامه و رسانه عمل می‌کند نه به طور دل‌بخواه و بر اساس سلیقه‌ی شخصی.

ما در ایرانِ بعد از انقلاب جز تا سال ۱۳۶۰ حزب و سازمان سیاسی واقعی و روزنامه‌ی حزبی و سازمانی واقعی نداشته‌ایم. مشهورترین حزب و روزنامه‌ی حزبی، حزب توده‌ی ایران و ارگان‌اش نامه مردم بود. مشهورترین نشریه‌ی سازمانی هم نشریه‌ی مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق ایران بود.
mojaahed khodnevis.jpg

به‌غیر از این‌ها تعداد دیگری حزب و سازمان بودند که برای خودشان روزنامه و نشریه داشتند مثل روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، نشریه‌ی کار، نشریه‌ی پیکار و امثال این‌ها. روزنامه‌ی هر یک از این احزاب و سازمان‌ها «فقط» در چهارچوبِ مرام‌نامه و اساس‌نامه‌ی آن‌ها مطلب منتشر می‌کرد. روزنامه‌نگار حزبی یا سازمانی(*) «می‌توانست» روزنامه‌نگار حرفه‌ای باشد (یعنی بابت کارِ روزنامه‌نگاری از حزب حقوق دریافت کند)، و «می‌توانست» عضو یا هوادار حزب باشد. درست‌تر بگوییم روزنامه‌نگار حزبی «باید» عضو یا هوادار حزب می‌بود و به نفع حزب و علیه دشمنان حزب می‌نوشت، و اگر چنین نمی‌کرد و بر خلاف مرام‌نامه یا اساس‌نامه‌ی حزب مطلبی می‌نوشت طبعاً جای او در حزب و نشریه‌ی حزبی نبود. لنین گفتار شفاف و تندی در این خصوص دارد که در یکی از مقالاتی که در نقد مطلب اکبر گنجی نوشته‌ام به آن اشاره کرده‌ام. پس روزنامه‌نگار، نه تنها می‌تواند حزبی باشد بل‌که در برخی موارد «باید» عضو یا هوادار حزب باشد والّا امکانِ کار در آن روزنامه را نخواهد داشت.
naame mardom khodnevis.jpg

از این‌ نقطه می‌رسیم به وابسته بودنِ روزنامه‌ -یا هر رسانه‌ی دیگر-. آیا روزنامه‌ی غیر وابسته وجود دارد؟ پاسخ این سوال قطعاً منفی‌است. روزنامه‌ها یا وابسته به جبهه و حزب و سازمان و گروهِ سیاسی‌اند، یا وابسته به دولت‌اند، یا وابسته به دولت‌های خارجی‌اند، یا وابسته به بنگاه‌های اقتصادی‌اند یا وابسته به گرایش‌های مختلف فکری و اجتماعی‌اند. به همین لحاظ «تمام» روزنامه‌های جهان دارای گرایش به چپ و راست و میانه هستند. هر یک از این روزنامه‌ها، هیئت مؤسسی دارند که آن هیئت به شکلی دمکراتیک یا غیردمکراتیک خطِّ مشی‌یی برمی‌گزیند و برنامه‌ای برای دست‌یابی به اهداف‌اش تنظیم می‌کند که تمامِ عواملِ روزنامه –از جمله روزنامه‌نگار- «ملزم» به پیروی از آن هستند...

* به منظورِ جلوگیری از اِطناب، از این به بعد فقط از کلمه‌ی روزنامه‌نگار حزبی استفاده می‌کنیم.

sokhan November 14, 2010 05:19 PM
نظرات