November 23, 2010

آیا سعید امامی فوت شده است؟

این مطلب در گویای من منتشر شده است.

سعید امامی یک موجود فضایی نبود. او در همین ایران ما به دنیا آمد، در همین ایران ما بزرگ شد، و در همین ایران ما مُرد. خدایش نیامرزد. او انسانی بود که آرام آرام، تبدیل به جانور شد؛ جانوری درّنده که ابایی از ریختن خون مخالفان خود نداشت.

آیا سعید امامی فوت شده است؟ آیا داروی نظافت کار خود را کرده و جهان از لوث وجود او پاک شده است؟ به گمان من نه! سعید امامی هم چنان زنده است. روح شیطانی او در بسیاری از آدم ها حلول کرده است. لابد فکر می کنید که چنین آدم هایی دور و بر شما نیستند اما اگر کمی دقت کنید سعید امامی های بالقوه ی زیادی را پیرامون خود می بینید. کسانی که اگر زمینه برای شان مهیا شود، تبدیل به سعید امامی های بالفعل خواهند شد.
emami1.jpg

در عالم اینترنت، دیدن سعید امامی های بالقوه آسان است. تعداد نه چندان کمی از آن ها را می توان در شبکه های اجتماعی مشاهده کرد. سعید امامی های اینترنتی فقط در صدد حذف اند؛ در صدد از میان برداشتن؛ در صدد خُرد کردن و نابود کردن. آن ها به حرف طرف مقابل توجهی ندارند. برای آن ها مخالف یعنی کسی که باید از بین برود. برای سعید امامی های اینترنتی نظر مخالف ابداً مهم نیست. آن ها اصلاً گوش نمی کنند. اگر برای آن ها دلیل بیاوری خود را خسته کرده ای. سعید امامی های اینترنتی فحاش اند؛ بد دهن اند؛ هتاک اند. اگر موقعیت پیدا کنند، زشت ترین و رکیک ترین الفاظ را به کار می برند.
emami2.jpg

نمونه می خواهید؟ به سایت بالاترین مراجعه کنید. در همین دو روز گذشته، ترور و مُثْله کردن دو نفر در دستور کار قرار گرفته است. نیک آهنگ کوثر و مسیح علی نژاد. سعید امامی های اینترنتی آن ها را می زنند و می کوبند و اگر دست شان برسد حذف می کنند. آن ها از آن چه نیک آهنگ می کشد و مسیح می نویسد متنفرند. توانایی مقابله قلمی با آن ها ندارند، می خواهند نیست و نابودشان کنند. برای آن ها پرونده می سازند. آن ها را افشا می کنند. مثل سعید امامی در اثنای بازجویی به آن ها فحش می دهند. آن ها را مسخره می کنند. آن ها را تحقیر می کنند. مثل سعید امامی از آن ها می خواهند که توبه کنند. از اختلاف نظر میان این دو نفر سوءاستفاده می کنند تا آن ها را به جان هم بیندازند و خود از نظاره ی این به جان هم افتادن لذت ببرند.

سعید امامی فوت نشده است. او زنده است. او همین نزدیکی ست. بد نیست به خودمان و رفتارمان هم نگاه کنیم. وقتی قلم به دست می گیریم و جماعتی را تحریک می کنیم تا به جان هنرپیشه ای جوان بیفتند؛ وقتی قلم به دست می گیریم و در ذهن مان سیبل ی می سازیم برای زدن؛ هدفی می سازیم برای نابود کردن و از میان برداشتن. بدتر از آن وقتی خطای ما آشکار می شود، وقتی دلیل ما برای نابود کردن طرف مقابل پوچ و باطل از آب در می آید، بر خطای خود هم چنان اصرار می ورزیم و عذرخواهی را کسر شأن می دانیم. مثل بازجویی که کلمه ی "پایلوت" را خلبان ترجمه می کند و یک جامعه شناس را به خاطر این کلمه زیر مشت و لگد می گیرد که جریان این خلبان از چه قرار است، و وقتی به او توضیح داده می شود که این کلمه در این متن به معنی خلبان نیست ویک نوع روش تحقیق تجربی ست، نه تنها شرمنده نمی شود بل‌که هم‌چنان بر خطای خود اصرار می ورزد که بگو ببینم جریان این خلبان چیست؟!

سعید امامی یک موجود فضایی نبود. کسی بود مثل خود ما. خطر سعید امامی شدن همیشه وجود دارد. مراقب خودمان باشیم!

sokhan November 23, 2010 07:35 PM
نظرات