April 13, 2011

اهل رسانه و سال ۱۳۹۰

این مطلب در خودنویس منتشر شده است.

در آغاز سال جدید، رسم است که کارنامه‌ی سال گذشته بررسی شود. این بررسی به منظور مشخص کردن نقاط ضعف و قوت کارهایی‌ست که انجام داده‌ایم. معمولاً اهل رسانه به دلیل گرفتار بودن در چم و خم کارها، به انتقادها چندان توجه نمی‌کنند و هر نقطه‌ی ضعفی را با اشاره به گرفتاری‌های موجود و لبخندی که حاکی از ناچاری‌ست توجیه می‌کنند. به بیان دیگر، اهل رسانه به‌رغمِ ادعایِ گوشِ شنوا داشتن، نه به انتقاد، و نه حتی به تشویق توجهِ چندانی ندارند و کار خود را می‌کنند. تنها در صورتی که، موردِ انتقاد، خطای مشخص و بارزی باشد، احتمال تصحیح آن هست والّا کار رسانه چه با انتقاد و چه بی انتقاد به همان شکلی اداره می‌شود که مدیران آن بدان تمایل دارند. رسانه‌های سبز نمونه‌ی خوبی برای مثال زدن هستند. خط و خطوط این رسانه‌ها چنان صُلْب و بسته است که تمام انتقادات به دیواره‌ی آن می خورَد و کم‌ترین زاویه‌ای نسبت به آن‌چه هست نمی‌گیرد. ضعف بزرگ انتقادناپذیری، البته بخشی از فرهنگ ایرانی ماست که رسانه‌ها را هم شامل می‌شود لذا تغییر اساسی در آن مستلزم تغییر اساسی در فرهنگ عمومی‌است. در این مطلب ما قصد انتقاد از انتقادناپذیران را نداریم، ولی سعی می‌کنیم آن‌چه را که باید در سال ۱۳۹۰ به عنوان اهل رسانه انجام دهیم و آن‌چه را که نباید انجام دهیم مشخص کنیم، تا اگر درستی آن‌ها بر کسی معلوم شد به انجام یا عدم انجام آن‌ها اقدام کند.

ابتدا انجام‌دادنی‌ها:

- در سال ۱۳۹۰، باید راست‌گو و تمام‌گو باشیم. پنهان کردنِ عمدیِ بخشی از حقیقت، تفاوتی با دروغ‌گویی ندارد.

- باید مصلحت جامعه را به مصلحت خودمان و گروه و حزب سیاسی‌مان ترجیح دهیم.

- باید اهل رسانه باشیم نه اهل سیاست. به عبارتی اگر اهل رسانه‌ایم، بیش از سیاست و وظایف سیاسی باید به رسانه و وظایف رسانه‌ای اهمیت بدهیم.

- به محض پیدا شدن تضاد میان آن‌چه به عنوان کار درست در ذهن داریم با آن‌چه در حال انجام یا موظف به انجام آن هستیم باید نظر خود را به هر قیمتی بیان کنیم.

- پول در زندگی ما مهم است. هست و نیست ما بسته به پول است. اما به محض این که دیدیم کار رسانه‌ای را بر خلاف میل و عقیده و مرام‌مان برای پول انجام می‌دهیم باید از آن دست برداریم. نام این کارِ زشت، قلم‌فروشی و بدتر از آن عقیده‌فروشی‌ست.

- خوب را خوب بگوییم و بد را بد ولی زمینه را در نظر داشته باشیم. کار خوب احمدی نژاد اگر در زمینه‌ی بد انجام می‌شود، نمی‌تواند خوب نام بگیرد. و کار بدی که مثلاً فلان فعال سیاسی در زمینه‌ی خوب انجام می‌دهد، نمی‌تواند بد نام بگیرد. موقع رسانه‌ای کردن خوب‌ها و بدها، حتماً به زمینه‌ها توجه داشته باشیم.

- به آزادی بیان واقعاً معتقد باشیم. آزادی بیان برای هر کس عبارت است از این‌که اگر مخالف و حتی دشمن فکری‌اش حرف قابل تاملی بزند، او بدون لحظه‌ای شک و تردید و مکث بخواهد آن حرف را در رسانه‌اش منتشر کند.

- به آزادی اندیشه واقعاً معتقد باشیم. اگر شب که سر بر بالین گذاشته‌ایم، فکری در ذهن‌مان درخشیدن گرفت که گفتیم صبح که برخاستیم آن را می‌نویسیم ولی در ادامه‌ی فکر شبانه‌مان به این نتیجه رسیدیم که این اندیشه با اندیشه فلان رئیس اداری، یا رئیس فکری، یا رئیس مالی، یا رئیس حزبی سازگار نیست پس بهتر است از این اندیشه دست بشوییم و به زندگی راحت و بی‌دغدغه‌مان ادامه بدهیم، این یعنی به آزادی اندیشه معتقد نیستیم و نمی‌توانیم بدان پای‌بند باشیم...

به این فهرست می‌توان ده‌ها مورد دیگر اضافه کرد.


اما انجام‌ندادنی‌ها:

- در سال ۱۳۹۰، رقیب رسانه‌ای‌مان را منکوب نکنیم.

- خود را برترین و بهترین ندانیم و در مرکز عالم ننشانیم.

- از چیزی که قبول نداریم تقدیر نکنیم.

- با دو کلمه گفتن و نوشتن خود را گم نکنیم و رهبر فکری هفتاد میلیون جمعیت نپنداریم.

- رسانه را با مسلسل اشتباه نگیریم.

- تجربه‌ی اهل رسانه‌ی جهان را بی‌ارزش قلمداد نکنیم.

- به درس‌های آکادمیک رسانه‌ای نخندیم.

- نظر زشت را با نظر زشت پاسخ ندهیم.

- تابع احساسات نشویم...

به این فهرست هم می‌توان ده‌ها مورد دیگر اضافه کرد.

خودنویس در سال ۱۳۹۰ باید لابراتواری باشد برای تجربه‌ی بایدها و نبایدهای رسانه‌ای. تجربه‌ای که در صورت موفقیت می‌تواند تحولی در رفتار رسانه‌ای و حتی فرهنگ عمومی ما ایرانیان به وجود آوَرَد.

sokhan April 13, 2011 10:24 AM
نظرات
ارسال نظرات









اطلاعات شخصي شما يادآوری شود؟