July 14, 2011

کار اهل قلم نوشتن است نه تغییر حکومت

این مطلب در خودنویس منتشر شده است.

این روزها فضای وب، فضایی سرشار از یأس و ناامیدی‌ست. از عوارض یأس و ناامیدی، مذمت خود و دیگران به خاطر انجام ندادن عملی موثر است. گناه این یأس و ناامیدی بر گردن کسانی‌ست که با ندانم‌کاری‌های خود امیدواری کاذب در جوانان ایجاد می‌کنند. وقتی جوانی در بالاترین می‌نویسد امروز مثل مردم مصر به خیابان می‌روم و تا حکومت عوض نشود به خانه بر نمی‌گردم انتظار دارد مردم با خواندن شعار او –که معلوم نیست در کجای دنیا نشسته است- راه بیفتند و به خیابان بریزند و تا حکومت تغییر نکند به خانه باز نگردند. معلوم است که عاقبت چنین نگاه ساده‌لوحانه‌ای به مردم و تغییر حکومت چیست: یأس و ناامیدی. بعد از یأس و ناامیدی، نوبت مذمت خود و دیگران است. بی‌عُرضه، بی‌غیرت، بی‌همت، و امثال این صفت‌ها، کم‌ترین توهینی‌ست که به مردم می‌شود. بعد، این سوال مطرح می‌گردد که چرا ما کاری نمی‌کنیم؟ چرا دست به عملی موثر نمی‌زنیم؟ چرا مردم به دنبال ما راه نمی‌افتند؟ چرا ساده‌ترین و بی‌خطرترین کارهایی که از دست‌شان بر می‌آید انجام نمی‌دهند؟ چرا به پشت‌بام نمی‌روند و الله‌اکبر نمی‌گویند؟ چرا مطالب فلان سایت را پرینت نمی‌گیرند و توزیع نمی‌کنند؟ چرا در پیاده‌رو با لبان بسته قدم نمی‌زنند؟ چرا به شمال می‌روند و فقط به فکر تفریح‌اند؟ این‌ها توقعاتی‌ست که وب‌نویسان مثلاً انقلابی از مردم دارند. مردمی که در جهان واقعی زندگی می‌کنند و به دنبال کار و درآمد و رفاه نسبی‌اند. مردمی که بر خلاف وب‌نویسان انقلابی، واقع‌گرا هستند؛ مصلحت‌گرا هستند؛ منفعت‌گرا هستند. اگر یأس و ناامیدی، وب‌نویس را به کناری نراند، او را دچار توهّم و تخیّل می‌کند. خود را مردم می‌بیند و به جای آن‌ها تصمیم می‌گیرد؛ به جای آن‌ها به خیابان می‌رود؛ به جای آن‌ها شعار می‌دهد؛ و صد البته آن‌چه در عالم وهم و خیال می‌گذرد کم‌ترین اثری بر عالم واقع ندارد.

این تفکر خطا از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ به اعتقاد نگارنده، سرچشمه‌ی این خطا در نشناختن عمل‌کرد جامعه و اهمیت تاثیر اهل قلم بر جامعه است. برای شناخت جامعه، باید رفتارهای اجتماعی را زیر ذره‌بین گذاشت و مطالعه کرد و یا حداقل بعد از دیدن رفتار اجتماع نسبت به موضوعات مختلفی که اهل قلم را به تحرک وا می‌دارد ولی بر جامعه –ظاهراً- هیچ‌گونه اثری ندارد، به نتیجه‌گیری‌های مبتنی بر عقل سلیم رسید. اما نکته‌ی اساسی‌تر، پی بردن به اهمیت کاری‌ست که اهل قلم می‌کنند و اگر این اهمیت شناخته شود، قطعاً یأس و ناامیدی جای خود را به امیدواری خواهد داد. کار اهل قلم، کاری‌ست آهسته و پیوسته. کار اهل قلم دگرگون کردن و تغییر حکومت‌ها نیست؛ آماده‌سازی زمینه‌های دگرگونی و تغییر است. کار اهل قلم، تفکر، خلق ایده‌های نو، نشان دادن راه و بیراه، نور افکندن بر تاریکی‌ها، و در نهایت نوشتن است. اگر قرار باشد تغییری رخ دهد، این مردم‌اند که باید تغییر ایجاد کنند. اهل قلم باید بدانند که اثر نوشته‌های‌شان بر مردم، امروز هم نه، فردا قطعاً مشاهده خواهد شد. این‌که اهل قلم بخواهند وظیفه‌ی مردم را بر دوش بگیرند، شدنی نیست؛ این‌که اهل قلم بخواهند به جای مردم در بافت حکومت یا اجتماع تغییر ایجاد کنند، شدنی نیست. وظیفه‌ی اهل قلم، فقط و فقط نوشتن است. موقع نوشتن می‌توان به جای تمام مردم ایران و حتی جهان حرف زد ولی بعد از پایان نوشتن و گذاشتن قلم بر زمین، باید دانست که نویسنده، فقط «یک نفر» است و به اندازه‌ی همان یک نفر می‌تواند به خیابان بیاید، در تظاهرات شرکت کند، شعار دهد، الله‌اکبر بگوید، رای بدهد یا رای ندهد و نه بیش‌تر. توهم «همه» بودن و به جای «همه» عمل کردن، نباید بر اهل قلم غلبه کند.

خودنویس مکانی باید باشد برای نشان دادن اهمیت کاری که اهل قلم می‌کنند؛ اهمیت کاری که آینده‌ساز است. در این جا می‌توان به تفاوت‌های میان اهل قلم، با مردم جامعه اشاره کرد، توقع‌ها را در جای درست خود نشاند، به اهمیت و ارزش هر کس به اندازه‌ی خود بها داد، و بدین طریق یأس و ناامیدی را در میان اهل قلم، بخصوص وب‌نویسان به امیدواری تبدیل کرد.

sokhan July 14, 2011 01:30 PM
نظرات
ارسال نظرات









اطلاعات شخصي شما يادآوری شود؟