April 15, 2005

نقد دو ديدگاه از بهرام پرگار

"پیش از هر چیز لازم به گفتن میدانم که نقد ف.م.سخن، مستند نیست بر آنچه که آشوری می‌گوید. در دو گفتار از آشوری که به آن‌ها ارجاع داده شده، در کنار گفتن از "زبان گفتار و نوشتار" سخن از بنیان‌هایی‌ست که زبان و اندیشه را بهم آمیخته است. در گفتارهای آشوری "زبان"، تنها آن اصوات گفتاری نیستند که بر زبان رانده می‌شوند بلکه در بسیاری موارد، مورد نظر او از "زبان" در معنای "اندیشه" است. بطور مثال در آنجایی که می‌نویسد:« اين پژوهش مي‌خواهد نشان دهد كه ناهمترازي يا اختلافِ سطحِ زندگي ميانِ جامعه‌هاي‌ِ توسعه‌يافته و توسعه‌نيافته، بر اثرِ اختلافِ سطحِ توانايي‌هايِ علمي و فنّي، و، در نتيجه، اختلاف‌ِ سطح‌‌‌‌‌‌‌‌ِ تواناييِ توليد و امكاناتِ مصرف، ناگزير در زبانِ‌شان نيز بازتاب دارد.»"

برای خواندن ادامه ی اين نقد خواندني روی اينجا کليک کنيد.

sokhan April 15, 2005 02:41 AM
نظرات

آقای سخن عزیز این پیامی است که درارتباط با نوشته شما و بهرام د روبلاگ پرگا ر گذاشته ام.همان را اینجا هم کپی می کنم: منظور آقای آشوری وقتی که می گوید:« کارِ زبانِ ما هنوز در دستِ اديبان است، با آن خوي و پسندِ بسيار محافظه‌کارانه‌يِ سنّتي که خوب با آن آشناييم. زبان‌شناسانِ ما، همچون ديگر دانش‌آموختگانِ ما در علومِ انساني، هنوز پاي‌شان را چندان از تکرارِ نظرياتِ پايه‌گذارانِ علمی که تدريس می‌کنند آن طرف‌تر نگذاشته اند و به مسأله‌يِ زبانيِ ما از ديدگاهی تازيخي و فرهنگي نزديک نشده اند. زبان‌شناسي، چه از ديدِ علمي چه فلسفي، با همه حرف‌هايی که از دوسوسور و چامسکي يا ويتگنشتاين و هايدگر و دريدا، يا هر دانشور و فيلسوفِ ديگر، نقل و قرقره مي کنيم، هنوز از آنِ ما نشده است، زيرا نتوانسته ايم در پرتوِ آن‌ها مسأله‌يِ خود را ببينيم»
منظورش را من اینطور می فهمم که کار زبان در نزد ما نه بر عهده تحولات خودجوش آگاه و ناخودآگاه که بر عهده متولیان شکلی و دستوری زبان است. کاری که آقای ف.م.سخن کرده فروکاستن زبانی که باید حامل اندیشه باشد به حد گفتارروزمره مردم و خنثی ساختن منظور بسیار مهم آن نوشته است.آقا ی آشوری در ابتدای نوشته خود به طور روشنی می گوید:« زبان در جامعه‌هايِ بسته، همچون همه‌يِ وجه‌هايِ زندگي در آن‌ها، وابسته به عادت‌ها و سنّت‌هايى ست كه در نظرِ مردمان تقدّس يافته اند. درنتيجه، در چنان جامعه‌هايی صورت‌هايِ كنونيِ نهادها و سنّت‌ها، از جمله زبان، همخوان با يك صورتِ ازلي انگاشته مي‌شود كه سرپيچي از آن گناهی ست كه سببِ كيفرِ اجتماعي يا الاهي مي‌شود. با اين همه، به‌خلافِ اين گمان، در واقعيّت، عادت‌هايِ زباني، همچون همه‌يِ عادت‌هايِ ديگر، ثابت و هميشگي نيستند و با گذر زمان دگرگون مي‌شوند. يعني، اهلِ زبان دگرگوني‌ها را رفته–رفته مي‌پذيرند و عادت‌هايِ تازه پيدا مي‌كنند. به همين دليل است كه زبان‌هايِ طبيعي، همچون هر چيزِ طبيعيِ ديگر، تاريخ دارند » .پس اینکه آقا ی آشوری زبان را به لولوی جوانان بدل ساخته است به نظرمن درست نیست. بهرام جان آقای آشوری می گوید:« با پيدايشِ زبان‌نگاره (خط)ها و قشرِ اجتماعيِ ممتازى كه اين فن را مي‌شناسد، سيرِ جُدايش‌پذيري در زبان‌ها شتاب مي‌گيرد.» و در واقع زبان نوشتاری را متعلق به قشر اجتماعی ممتاز می داند و زبان نوشتاری روشنفکران ایرانی را لنگ می داند به این علت که اندیشه لنگ و تنک مایه حامل آن در زبان نوشتاری بروز می نماید.وقتی آقای آشوری می گوید:« مايه‌يِ واژگانيِ هر زبان و امكاناتِ معنايي و بيانيِ آن‌ها، در عينِ حال، وابسته به بسترِ فرهنگي‌اى ست كه زبان در آن قرار دارد.» یعنی شکل زبان را وابسته به بستر فرهنگی می داند.پس کاملا واضح است که وی در صدد گسستن رابطه زبان و اندیشه نیست، اتفاقا وی پیوند زبان و اندیشه را باز می نمایاند. وی حتی پیوستگی زبان به تحولات اقتصاد و تکنولوژی را نیز برجسته می کند .آقای سخن به خطا می پندارد که آقای آشوری مخالف تغییر در زبان است بل که آشوری مخالف تحمیل تغییر شکلی به زبان است یعنی رنگ و لعاب زدن به درون مایه ضعیف و بیمار زبان. و دقیقا همین برخورد با زبان است که موجب قطع ارتباط شکل زبان با متن فرهنگی آن می شود.آقای آشوری می نویسد:« زبان‌ها ، همراه با رشدِ فرهنگ و دگرگوني‌هايِ شكلِ زندگانيِ انساني، از درون جدايش مي‌پذيرند و «اندام»ها و لايه‌هايِ گوناگون، با ارزش‌ها و كاركردهايِ گوناگون، از درون‌شان پديد مي‌آيد.».این جملات حاکی از دسته بندی زبان به روشنفکری و عوام نیست چرا که مبنای تقسیم بندی وی دگرگونی فرهنگ و شکل زندگی انسان است د رحالیکه زبان دگرگونی در جامعه ما همان زبان تقلید از دگرگونی دیگران هست نه خود دگرگونی .یعنی فرهنگ ما دچار هر آن تغییری که شده است زبان نیز آن را منعکس ساخته است.و تغییر ما از ایستایی به تقلید بوده است.

نی لبک April 17, 2005 03:41 PM

اصلش اینه که اقا یک سری هم به «حرف حساب» بزن شاید بدت نیومد. ضرر داره؟
http://harfehesaab.pesianblog.com
حالا اگه خوشت اومد لینکم دادی ضرر داره؟! نه والله.

حرف حساب April 15, 2005 03:26 AM