July 29, 2005

اکبر گنجي اشتباه نمي کند، ما اشتباه مي کنيم؛ در نقد نوشته ي آقاي جامي

آقاي مهدي جامي در سايت وزين "سيبستان" مطلبي نوشته اند تحت عنوان "در باره ناکامي محتوم اکبر گنجي" که چون از دل بر مي آيد لاجرم بر دل مي نشيند، اما اين همه ي داستان نيست. بر کار بزرگ و قهرمانانه ي گنجي نقدهاي ديگري هم نوشته شده که برخي از آنها کاريکاتور مفتضح ِ حرف هاي شريعتمداري و سناريونويسان مرتضوي است که از شدت ابتذال حتي ارزش فکر کردن هم ندارد اما بر نوشته ي آقاي جامي مي توان و مي بايد پاسخ نوشت.

اکبر گنجي عقب تر از زمان خود نيست بلکه بسيار جلوتر است و به قول آن فيلسوف، بيچاره کسي که جلوتر از جامعه و زمان خود باشد. دليل عدم همراهي و عقب ماندگي ما نيز حفظ منافع شخصي مان است و نه عقل راهنما. مارکسيست ها مي گويند که ما نمي توانيم انقلابي باشيم چون خرده بورژوا هستيم و منافعي داريم که حاضر به از دست دادن آن ها نيستيم. جان ما، مال ما، خانه و کاشانه ي ما، موقعيت اجتماعي و شغلي ما چيزي نيست که حاضر باشيم آن را به راحتي از دست بدهيم. اين است که نمي توانيم انقلاب کنيم. مارکسيست ها راست مي گويند. ما نمي توانيم بگوييم چيزي نداريم از دست بدهيم. ما خيلي چيزها داريم که حاضر نيستيم آن ها را از دست بدهيم. بايد اين واقعيت را قبول کنيم.

بر خلاف گفته ي آقاي جامي عصر انقلاب ها به پايان نرسيده است. اگر حکومت هاي موجود عقل به خرج ندهند و داوطلبانه کنار نروند، انقلاب هاي رنگارنگ باز تبديل به انقلاب سرخ خواهد شد. در غرب دمکرات و پيشرفته هم اگر حکومت ها هماهنگ با مردم عقب ننشينند، امکان وقوع شورش و درگيري هست؛ کشورهاي جهان سوم و جنوب و هر چه که مي خواهيم اسم بگذاريم جاي خود دارند.

اکبر گنجي آيت الله خميني نيست؛ نه آيت الله خميني سال 42 و نه 57. اکبر گنجي يک مرد شجاع و دلاور است که حق مسلم و شخصي اش را از حکومت مي خواهد. حقي که اگر به آن دست يافته شود نه فقط گنجي که يک ملت از آن بهره خواهد برد.

ما در سرزميني زندگي مي کنيم که که اگر بخواهيم حقوق ابتدايي يک ملت را که به دست عده اي معدود سلب مي شود بر شماريم يک جزوه ي مفصل خواهد شد. سوال اين است در مقابل اين همه ظلم چه بايد کرد؟ وقتي جان به لب رسيد چه بايد کرد؟ يکي خود را به خاطر پنجاه هزار تومان پول به آتش مي کشد، ديگري به خاطر نجات جان و انديشه اش در خارج از کشور رحل اقامت مي افکند، يکي ديگر براي آزادي خود و ملت دست به اعتصاب غذا مي زند. همه ي اينها حق خود را مي خواهند.

آقاي جامي به قرآن استناد مي کند و اين که هدايت با خودکشي ممکن نمي شود. از ايشان سوال مي کنم با اين حساب واقعه ي عاشورا را چگونه بايد تفسير کرد؟ اگر بخواهيم عمل امام حسين و يارانش را در ترازوي عقل بسنجيم مگر نامي جز خودکشي خواهد داشت؟

کلمات گنجي "از آتشگه جان بيرون نيامده" نمي افسرند، بلکه در زير خاکستر پنهان مي مانند تا به روز حساب آتش بر کاخ ظالمان زنند. اقدام اجتماعي ِ مورد نظر آقاي جامي اگر هزار سال هم بدين قِسم بنشينيم و دست روي دست بگذاريم هرگز تحقق نخواهد يافت.

من دعا مي کنم، گنجي که گوشت و خونش را ذره ذره و با آگاهي در راه عقيده اش داده، به هدفي که به دنبال آن است دست يابد. من مطمئن هستم که اگر گنجي به اعتصاب خود ادامه مي دهد از ترس ملامت اين و آن نيست بلکه براي رسيدن به هدفي است که باور او مي گويد ارزش سر باختن دارد. بالاخره روزي تاريخ به ما نشان خواهد داد که گنجي ناکام نمانده است و محتوم، سنت تاريخ است که همواره به نفع مظلوم راي مي دهد. اين راي محتوم را فراموش نبايد کرد.

sokhan July 29, 2005 03:35 PM
نظرات

در ايران ما هريك از هزاران نفر جانهايي كه اسير مشتي نادان،مزور و ددمنش شدند وبا قساوت در يك نبرد نابرابر جان باختند در هنگام اسارت و قبل از شهادت به نحوي در گير مستطقين قرون وسطائي بودند و با اين سئوال هاكه :آيا مسلماني ؟ نماز مي خواني ؟ يا از موضعت دست بر ميداري ؟ و نطاير آن .... كسي چه ميداند بر آنها چه گذشت ما فقط گوشه اي از آن فجايع را از زندان يا در شهر - هم در وطن و هم در غربت شنيديم كه چگونه خونشان بر زمين ريخته شد و بد تر از آن آدمهائي كه در زير تازيانه مجبور شدند دست از عقايد خودبشويند و يا وادار به اعمالي عليه دوستان و نزديكان خود شوند كه برايشان زجرآوروخفت بار بودو بعضي با خود كشي خود را از عذاب وجدان راحت كردند.ما نمي دانيم كه بر سر سحابي ها چه آوردند ما نمي دانيم كه هزاران انسان كه در سلولهاي آدمخواران جانشان بلبشان رسيد و مرگ را بر زندگي فلاكت بار ترجيح دادندو حتي اقدام به خودكشي نمودند.اين حضرات با تمام مخالفان خود با همين نخوت و تكبر برخورد كردند كه با اكبر گنجي مي كنند. فرقي نمي كند كه منقد چپ باشد يامذهبي . هاشم آقاجري يا عبدالله نوري يا عبدي . اين براي آقايان قاعده است كه بايد مخالف را شكست و اين هم قاعده بوده كه هزاران نفر در برابر آنها " نه " گفتند و تسليم نشدند ولي در تاريكخانه ها!! اين بيشرمان همان را با اكبر گنجي مي كنند كه با هزاران شهيد مخفيانه يا دزدانه كردند. اين بار كاملا عريان است و در برابر چشم جهانيان. اين كه اكبر گنجي در طول اين سالهاستم ديده و حاضر نيست كوتاه بيايد موضوع جديدي نيست ولي چون علني شده حساستر به نظر مي رسد . چرا حضرات كه هزاران نفر را به عدم فرستاده اند دست از شرارت بر نمي دارند ؟آيا آنها سرشان را زير برف كرده اند و فكر مي كنند دنيا از جنايات آنها بي خبر است؟شايد هم مي دانند كه دنيا كاري به آنها ندارد و آنها هر كاري مي خواهند بكنند.بهر جهت ظالمانه است كه جلادان علنا قدرت نمائي مي كنند.گنجي نماد صادق هزاران قرباني حكومت جهل و جنايت و زبان رساي ميليونها ايراني ست كه عزيزان خود رادر اين رژيم از دست داده اند و هنوز رسما محلي براي طرح آن در جامعه نيست.

با بک July 30, 2005 10:03 PM

چرا هیچکس با گنجی هم صدا نمیشود.همه شما خوب حرف میزنید و بد عمل میکنید اگر 20 نفر با گنجی عتصاب غذا میکردند حکومت میدونست که این قضیه سر دراز دارد عقب مینشست !!!!!

July 30, 2005 02:40 PM

سخن عزيز...سلام كاملا با شما موافقم.
اينكه چرا مردم ساكت نشسته اند و نگاه مي كنند علل متعددي دارد كه شايد آخرينش "به سر رسيدن دوره قهرمانان" باشد.
از مردمي كه به احمدي نژاد راي مي دهند نبايد انتظار داشت كه گنجي را بشناسند.

گوشزد July 30, 2005 02:17 PM

اکبر گنجی چه زنده بماند چه نماند .
یک اسطوره است .

وب نگار July 30, 2005 01:53 PM

بزرگش نخوانند اهل هنر...که نام بزرگان به زشتي برد.
مي گويند يا خاموش باش يا حرفي بزن که از خاموشي بهتر باشد.هموطني که براي خفيف سازي گنجي، ليدر شدن را هنوز مانند جنگهاي قرون وسطي در قدو قواره جستجو مي کند بي شک از بزرگي انديشه چيزي نمي داند.نمي داند که حمل بار انديشه بر خلاف حمل گوني آرد نياز به هيکل بزرگ ندارد!

مجيد July 30, 2005 12:43 PM

مثل اينکه واقعا بوی سوختگی می آيد. اين نوع حرفها از سوی امثال جامی فقط نشانه بی مايگی و احساس حقارت در مقابل امثال قهرمانانی مثل گنجی ميباشد.
اين آقا با (......) گنجی را با ابوالهولی مثل خمينی مقايسه ميکند و حتی با مراجعه به يک کتاب به دنبال راهکار ميگردد.
چقدر آدم بايد(.....) باشد وافعا که عمل مبارزانه يک قهرمان را اينقدر يوچ توصيف کند.
بفرمائيد راهکار حضرتعالی در اين ضمينه چيست؟ حتما روش کثافتهای اصلاح طلب را ميخواهيد ييشنهاد کنيد!!!

faranak July 30, 2005 10:02 AM

جناب ملا سخن, ای مفسر قران و ای رای بده به عالیجناب خاکستری پوش !

مشکل افرادی مثل شما و جامی اینست که عقلتان محدود و در دایره بسته سیر میکند. جامی خودش را جر داده تا قهرمانی گنجی را لجن مال کند (که البته برعکس باعث محبوب شدن گنجی خواهد شد) و شما هم سعی کردید که خود را به بدن بیجان گنجی بمالانید تا بلکه تقدس او بار گناهان شما و شرمندگی خودفروشیتان به هاشمی را سبک کند.

اینقدر عقلتان نرسید که به نکته ای که باعث جبهه گیری و سیاه کاری جامی شد اشاره کنید. چرا که سطحی فکر میکنید. علت سیاه کاری جامی فقط اینست که گنجی به کاندید مورد علاقه او رای نداد. همین ! بقیه اش و نقد شما شر و ور است.

وسلام

آرمان July 30, 2005 04:53 AM

digar zendaniane siasi ra faramoosh nakonim

Sogand July 30, 2005 12:53 AM

آه ای سردار

بی لشکر و سپاه

آی آرش زمانه

بی تير و بی کمان

ای تندر عاصي به جان شب

ای غريو رعد در گوش خفتگان

نيمه شبان است و همه بيدار

با ياد و دل نگران تو

اما ز بستر برون شدن

بر بام و کوی و برزن

به فرياد برشدن

هيهات ماجراي ديگری ست

این را به عنوان پیغام برای سیبستان نوشتم حرف زیاد بود اما اینجوری از کار در آمد.

حالا نوشته شما عزیز و استاد را خواندم میخواهم حرفی بزنم تا چه از آب در بیاید :

پیش دریا نیمه شب بی همرهان

همچو فریادی شدی از نای ز جان

آب دریا تا افق آرام و رام

می رود آوای تو تا بیکران

موج ها با یاد تو بر هم شوند

از کلامت شور آید در دل آگه دلان

مدعی گوید چه شد حاصل ز جد ؟

باش تا طوفان بخیزد از خروش مردمان

zistan July 30, 2005 12:22 AM

az karaan taa be karaan lashgare zolm ast vali,

az azal taa be abad forsate darvishaan ast.

'Haafez

mardavij July 29, 2005 11:23 PM

ba salam rastesh dar morede neveshtatoon nazare khasi nadaram v kamelan movafegham ama in aghai ke nazar dade ke dar on rooze 23 tirekazai 600 hezar nafar omadan mikhastam begam bande choon dar on moghe dar khiabane jomhori zendegi mikardam kamelan shahede hame ghazai boodam dar an rooz rejime safak v zede bashri soltanism ba otoboshai sepah kolie sepahhie ha v basijiane ke jirekhare hamin hokomate fased hastand roo be mahdoode daneshgahe tehran avorde bood rasti veghahat v pori in jamate paiani nadare v joz zoor v ghodrat hich zabani roo nemifahan ( begozar in mahhai haram begozard) rahi jooz moghble be mesle ba in jamat nemibinam akhai sokhan man khodam pedaram vali bavar befarmiad ke agar dastresi be aslahe dashte basham ba in jamat ta akharin ghatre khonam mijangam choon inha boie az ensaniat nabordeand. ba tashakor az hoseletan.
PAYANDE IRAN SARFARZ BAD PARCHAME AZADI KHAHI

masoud July 29, 2005 05:52 PM

hala kee az savad sohbat mikoneh in khomeni zedd-irani e baygooleh neshin motalefee o tarafdarsh az savad sohbat mikonanad

July 29, 2005 05:42 PM

to ki hasti..chera kasi esme vagheitonemidone?orkut ozv hasti?

shahram July 29, 2005 04:22 PM

ف.م.سخن انها که شاهد زندگی شاه بودند از نوشته های شما دچار اعوجاج فکری
میشوند کجا شاه محبوب قلبها بود؟اگر سن شما قد نمیدهد بنده را بارها
از سر کلاس بزور اب نبات بامجدیه بردند و نه ابان بیست و یک اذز وووو همه
نمایشی و تصور مقایسه این نظام که از دین میاید و ان نظام که از .... قیاس مع الفارقست
عزیز من دیگر نوشته هایت هم جوابی ندارد گنجی نه سواد نه قد و قواره لیدر
شدن را دارد نه پشتیبانی بوش و اروپا فشار سیاسی بسیستم که بر خلاف شاه در اوجش
نمی توانست امجدیه سی هزار نفری را پر کند بعد از بیست و شش سال محنت
اندر محنت هنوز در بیست و سوم تیر ان سال کذایی ششصد هزار را در ۲۴ساعت
بخیابان میکشد و سی ان ان و بی بی سی را فراری میدهد

July 29, 2005 04:05 PM