November 02, 2005

شاهزاده رضا پهلوي عزيز! من مي خواهم با شما اتحاد کنم!

شاهزاده رضا پهلوي عزيز
من يک شهروند درجه سه ايراني هستم که مدتي در دوران پدر تاجدار شما و مدتي هم زير سايه ي مقام عظماي ولايت زندگي کرده ام و اين طور به نظر مي رسد که زير سايه ي اين درخت محکم و تناور هم از دنيا خواهم رفت. اين درخت البته بيست و هفت سال پيش يک نهال باريک بود که از نوفل لوشاتو به تهران حمل شد ولي چون خاک ايران براي رشد اين نهال خيلي خيلي مناسب بود با آبياري چند ده هزار شهيد بلافاصله رشد کرد و چنان ريشه در خاک محکم نمود که اگر تمام دنيا با تمام نيروي اتمي و هيدروژني و غيره هم جمع شوند نمي توانند آن را از جا در آورند. متاسفانه اين درخت بر خلاف ساير درخت ها که ميوه مي دهند، سنگ و چماق و دستبند قپاني و مردان ريشوي ترسناک توليد مي کند و روي سر آدم مي اندازد و آدم مي ترسد که زير سايه اين درخت زندگي کند. به جاي اکسيژن هم نمي دانم چه گاز سمي توليد مي کند که تمام دنيا را مسموم و بيمار و افسرده کرده است. مثلا اگر بنده از جواديه تا تجريش را با موتور سيکلت طي کنم و بعد در يک جگرکي با شما ملاقات نمايم شما از من بوي بدي خواهيد شنيد که کمي ترش است کمي تلخ است و کمي هم شور است. ولي به هر حال خوشبختانه يا بدبختانه زير اين درخت خانه ي من است و حد و حدود سايه ي مرز پر گهر من است (خواستم به سبک ِ پدرتان کلمه ي "گهر" را تجزيه کنم، در حضور شاهزاده رويم نشد. عذر مي خواهم).

پدر تاجدار شما – که مدت هاي طولاني پدر تاجدار ما هم بود – يک درخت ديگر بالاي سر ِ ما کاشته بود که خيلي قشنگ و بزرگ بود و همه ي مردم دنيا آن را دوست داشتند و از دور که نگاه مي کردي ميوه هاي خيلي درشت و آبداري داشت. ولي يک عيب کوچک در کار بود که اين درخت که آن همه تنومند بود اصلا ريشه نداشت و بعد صاحبان درخت نوفل لوشاتو درخت پیر را که هُل دادند يک دفعه از ريشه در آمد و به زمين افتاد و بعد تازه ديديم اَه ه ه.. چقدر کرم و مار و مور و ملخ زير اين درخت لانه کرده است! بعد شروع کرديم به فحش و فضيحت و چشم هاي مان را بستيم، که برادران روحاني از فرصت استفاده کردند و درخت خودشان را روي همان کرم ها و مارها و مورها کاشتند و به ما هم گفتند کاشتيم تمام شد رفت پي کارش. يک نفر به نام لاجوردي را هم با بيل گذاشتند مراقب باشد که کسي به آن نهال دست نزند و سردار محسن رضايي هم رفت که آفتابه آفتابه خون جوانان را از جبهه هاي جنوب بياورد و بريزد پاي نهال تا رشد کند که کرد وشد ايني که مي بينيد. يادم رفت بگويم ميوه هاي آبدار درخت پدر شما هم که خيلي خيلي قشنگ بودند، يا از ميوه فروشي خريداري شده بودند و شاگردان پدرتان موقعي که ايشان خواب بودند به درخت وصل مي کردند، يا اصلا پلاستيکي بودند و بر سر هر کس مي افتادند کله ي بيچاره را مي شکستند. آنجا هم يک باغبان بود به نام نصيري که يک شاگرد داشت به نام ثابتي که هر کس به درخت نزديک مي شد با بيل و کلنگ سر به دنبالش مي گذاشتند و معمولا بالاي تپه ي اوين ترتيب طرف را مي دادند.

حالا شما ماشاءالله بزرگ شده ايد و براي خودتان مرد جا افتاده اي شده ايد و مي خواهيد ما را از شر اين درخت بد بو و بد ميوه خلاص کنيد و دوباره يک درخت ديگر به جاي آن بکاريد. باغبان هاي ديگري هم هستند که آن ها هم بدشان نمي آيد درخت خودشان را بکارند ولي طفلي ها زورشان به ريشه هاي اين درخت - که به چاه جمکران رسيده - نمي رسد و چشم به قدرت و مکنت شما دوخته اند. فوقش اين است که دور از چشم ما فقير فقرا با شما در دهات اطراف، مثلا برلين و واشينگتن يک شام ناهاري صرف مي کنند و اجازه مي خواهند که اگر بشود يک بيل هم براي از بيخ کندن اين درخت تنومند آن ها بزنند و در ميوه هاي درخت شما، انشاءالله تعالي شريک باشند.

والله ما که از اين درخت ها هيچ وقت خيري نديده ايم و هر درختي بوده ميوه ي پلاستيکي و يا گنديده اش بر سر ما خورده و گاز اکسيد دو کربن اش نصيب ما گشته. شما ماشاءالله باغبان ِ تر و تميزي هستيد و در جهان متمدن بزرگ شده ايد و زبان انگليسي خوب مي دانيد و مادر محبوب و محترمي داريد - که هنوز هم مجلات خارجي عکس ايشان را زينت بخش روي جلدشان مي کنند - و خوش تيپ هستيد و جوان هستيد و خلاصه هر چه خوبان دارند شما يک جا داريد. چرا خر شويم و منتظر بمانيم تا مردم از ميان درخت ها يک درخت را انتخاب کنند تا همان کاشته شود؟ تازه معلوم نيست آن درخت چه درختي باشد. يک هو ديديد برادران مجاهدين خلق، هيئتي هجوم آوردند و با نعره و عربده تا بيايم بجنبيم درخت خودشان را کاشتند رفت پي کارش. بنابراين اگر اجازه بدهيد ما هم بياييم در برلين يک چلوکباب در خدمت ِ شما ميل کنيم ببينيم آينده ي درخت چه مي شود. قول مي دهم از شما نخواهم تا از مضرات درخت پدرتان بگوييد. قول مي دهم از شما نخواهم تا در مورد ثروت و مکنت تان به دهاتي ها توضيح دهيد. قول مي دهم به اين که شما را شاهزاده خطاب مي کنند ايراد نگيرم و اصلا کاري نداشته باشم که شما هم اعتراضي به اين امر نمي کنيد. قول مي دهم از ديدن باغبان هاي بداخلاق و حقه بازي که بيست و هفت سال پيش دور پدرتان را گرفته بودند و با اولين نسيم به چاک زدند و اکنون در اطراف شما هستند اصلا نترسم و ناراحت نشوم. قول مي دهم از اين که شما اصلا به روي تان نمي آوريد که شاگردان پدرتان بالاي تپه ي اوين، همان چند نفر دهاتي مکتب رفته را به بدترين وضع کشتند ناراحت نشوم و چيزي نپرسم. فقط جان مادرتان وقتي مي خواهيد درخت تان را بکاريد و ما هم پاي آن خاک بريزيم، لطف کنيد به خاطر خودتان هم که شده آن را روي ماران و موران نکاريد که ما دوباره مجبور بشويم آخر عمري دنبال درخت جمهوري خواهي بدويم. اتحاد مقدس مان را پيشاپيش تبريک مي گويم!

بعدالتحرير: اين مطلب به بهانه ی ملاقات برخي از اعضای اتحاد جمهوري خواهان با شاهزاده رضا پهلوی در برلين نوشته شده است.

sokhan November 2, 2005 03:18 PM
نظرات

شهر نوش پارسیپور در کتاب خاطرات زندان خودش مطلبی رو می نویسه که عین اون رو به یاد ندارم اما به این معنا بود که یکی ز دلائل عمده انقلاب مردم علیه شاه پیشرفت سریع و زیاد ایران اون سالها نسبت به فرهنگ و دانش عام مردم بود .قبول حکومت شاه اشکالات و ایراداتی داشته اما حقیقتا مستحق برکناری نبوده به نظر من ما اگر بخواهیم کسی یا کسانی رو محاکمه کنیم همون به اصطلاح روشنفکرهایی هستند که مقدمات به وجود امدن بهمن 57 رو تمام و کمال چیدند نه رضا پهلوی که در زمان حکومت پدر تاج دار هیچ کاره بود.(از قدیم میگفتند گیرم پدر تو بود فاضل...)
و این رو به خاطر داشته باشیم که همون روشنفکران جوان و اتشی (گناهکار)سالهای 57 امروز خودشون رو جزئی از اپوزسیون میدانند و جالب این که هنوز بحث شان بر سر دعواهای 27 سال پیش است در صورتی که رضا پهلوی بدون این که خودش رو شاه بداند و از کسی چنین چیزی بخواهد می گوید امروز فقط اتحاد و فکر کنم کارا ترین گزینه هم همین باشه.و این رو هم به یاد داشته باشیم مردم ایران جوان و پیر حسرت دوران شاه رو میخورند با تمام نقاط مثبت و منفی که داشت. ودیگه گول روشنفکر ها یا بهتر بگم روشنفکر نما ها رو نمی خورند و انتخاب جدید هم براشون خیلی سخت....
تا برایمان تکلیف مشخص نکرده اند دست از این جنگ و جدل ها برداریم که ره به ترکستان میبره ....
خداوند زنده نگه نداره کسی رو که حرف از تجزیه ایران بزن اما دوستان صدا های اینجوری به گوش میاد . من امیدوارم که اشتباه کرده و اشتباه شنیده باشم اما چند باری در روزنامه های چاپ ایران و رادیو تلوزیون های خارجی این مطلب رو دیدم...
خداوند نگهداره ایران و ایرانی با هر عقیده ای باشه....

محمد November 6, 2005 02:18 AM

فکر می کنم انقلاب بهمن 57 نشان داد که اعلیحضرت همایون محمد رضاشاه یهلوی شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران چقدر «مستقل» و «وطن پرست» بود که به فرمان آنها که 28 مرداد با کودتا اورا بر سر کار آوردند «سلطنت» را( منظورم حکومت ست)رها کرد و رفت. کاش زود تر در باره ی بیماری خود مردم را درجریان می گذاشت تا باایجاد شورای سلطنت و شرائط فوق العاده مردم را برای انتقال قدرت فردی به صورت تدریجی به قدرت گروهی و پارلمانی آماده میکرد.شاه هم مثل این آقایان تمام پل ها راپشت سر خود خراب کرده بود .اعلیحضرت علیرفم تمام حمایت هائی که از غرب برخوردار بود،از نفت به عنوان یک اسلحه می خواست از ولی نعمت خود «غرب» امتیاز بیشتر بگیرد بدون اینکه قواعد بازی را رعایت کند.
غرب بهتر از او میدانست که بعداز مرگ شاه مملکتی که قائم به ذات فرد شده بود از هم خواهد پاشیدو صدور نفت به مخاطره خواهد افتاد و همسایه شمالی هم همیشه خواب غرب رااز چشمانش گرفته بود.پس قبل از اینکه دیر شود باید آلترناتیوی «شایسته» قدرت راتحویل بگیرد.
تمام حوادث 56ـ57 را اعم از علنی و مخفی را باید در کنار هم گذاشت و دید چرا شانسی برای شاه و همراهانش در حکومت باقی نبود؟وگرنه غرب بهتر از همه میدانست که سران رژیم قبل راحت تر از ملاها هستند.آنها رااز دم تیغ ملاها هم نجات نداد ولی قیمت نفت سقوط کرد !!!!!!!
تنور جنگ را گرم کردند ( شاه علیرغم خرید میلیاردی اسلحه از یاران جمهوری خواه خود هرگز شهوت فروش آنها را ارضاع نکرد /آمار بانک جهانی)خلاصه اینکه تا سقوط شوروی ایران از تیرراس کمونیسم خارج شده بود.در این 27 سال هم یک مملکت و ملت به تباهی کشیده شد ولی غرب به راه خود ادامه میدهد.
نه سوموزا ها به قصرشان بازگشتند نه محمد ظاهرشاه/ شوروی سقوط کرد ولی تزار بازنگشت.در اندونزی و فیلیپین و کشورهای اروپای شرقی هم شاهی مجددا به شاهی نرسید. در عراق همسایه هم اسمی از هواداران ملک فیصل فقید نیست.حالا نمی دانم هواداران شاه فقید ایران که صدای انقلاب مردم را شنید این موضوع را درک نمی کنند که اگر آنها مقبول مردم یا غربی ها بودند انقلاب بهمن رخ نمی داد شاه با مرگ زودرس خود راه را برای جانشینان خود باز میکرد ولی چرا رهبران رژیم سابق از چشم غرب هم افتاده بودند؟ حالا چه اصرای ست که فکر می کنند ابرها سیاه آسمان ایران و جنایت های این رژیم ، جنایت های آنها را کم رنگ کرده و مردم برایشان فرش قرمز در میدان آزادی پهن خواهند کرد.27 سال در ایران گذشت:ژنرالهای رژیم سابق اگر زنده باشند با وزرای و وکلا و مدیران کل سابق می بینند که ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران زمین اصلا برای حکومت شاه حتی سلطنت شاه شانس ندارد چون حرف آخر را امروز جوانان می زنند که دلشان اصلا برای آن چیزهائی که شاه دوستان برایش تنگ شده بی تفاوت هستند.جوانان انقلاب 57 فکر می کردند آقای خمینی روحانی بهتر از شاه ست ولی جوانان امروز این تجربه را با جناب خاتمی یوباره تجربه کردند. فکر کردنداو از حمینی ملایم تر ست که بود ولی مطلوب نبود
و خوشبختانه به خیر پشت سر گذاشتند حالا اگر شاهی ها فکر می کنند که این جوانان دلشان برای تاج و تخت کباب ست اجازه دهیم که مردم ایران خودشان این انتخاب تاریجی را رقم زنند نه با تنقیه ی عمو سام و ماماهای عزیز تر از مام وطن شاه الهی ! دیر وزود داره ولی سوخت وسوز نداره !

بابک November 5, 2005 11:48 PM

جناب سخن؛

لطفاً تصحیح بفرمایید:

فرمودید: "رژیم آخوندی ریشه در تمام کشور دوانده و بمب اتمی هم نمیتواند آنرا بکند"

چطور ممکن است رژیمی که تقریبا تمام مردم آن ناراضیند و مورد نفرت تقریبا تمام کشور های جهان است ریشه ای قوی در تمامی کشور کرده باشد ؟!

بفرمائیید: "ریشه جهل و نادانی (مثل استخاره از قران جنابعالی) از بدو پیدایش انسان در جوامع عقب افتاده ریشه عمیق گسترانیده است."

مطئمن باشید درختی که با زور چماق بر افراشته مانده است و فقط به عده ای محدود میوه میدهد, ریشه بر هیج جا ندارد و بزودی با تبری "قوی تر" بر زمین خواهد افتاد. چماق قوی تر از صدام, ملا عمر و خامنه ای در جهان زیاد است.

بخاطر همین چماق بود که شما به مافیای هاشمی رای دادید. حالا با این سیاه بازی ها میخواهید مردم را از تنها امیدشان ناامید کنید ؟! آیا چماق دار را باید سرزنش کرد و یا کسانی مثل شما را که با قلم به آنها خدمت میکنند ؟ دروغ میگویم ؟ آیا سیاه نمایی رضا پهلوی (ص) خدمت به چماق خامنه ای نیست ؟ آیا این مقاله قرون وسطایی شما درخت جهالت خمینی را آبیاری نمیکند ؟

***
جناب آرمان
با تشکر از نظرتان قضاوت را به عهده ی خوانندگان مي گذاريم.
موفق باشيد
سخن

آرمان November 5, 2005 10:36 PM

men be aggaye reza pahlevi rey midehem cunke ta elan ez o neshendeem be kesi naseza begoyedve libiehteramikoned amma in kaselisan ateshbyarane ertech syah ellan shodeen demokrat (tofan.feaii,mojahed9 be rahe kareger khanbaba tehrani agacan ma moola ve komiste ellan deokrat shede nimikhaim eger merhestid in ra be reybegozarid der temame dünya syasetbazan eger rey neyaverden miren gool perversh miden amma frrokh negdar ve daynasoorhaye cheo iran baba khyli ro mikhad, serbaze korosch

November 5, 2005 06:54 PM

همتون مثل همید از شاه و پسرش گرفته تا این آخوندای عوضی و اون مردم بدبخت که 400 سال عقب تر از زمان خودشون دارن زندگی می کنن و این کشورهای بیگانه که دست از سر مملکت ما بر نمی دارن و چشم به ذخایر نفتی و معدنی ما بستن و همه رو غارت کردن اون وقت شما اینجا نشستید سر سلطنت دعوا می کنید همتون بدبختید. مطمئن هستم زمین گرمی در انتظار شماها یی است که مملکتی را ویران کردید و براش کاری نمی کینید . درخت چیه بابا تمام نعمتهای خدادادی ما به غارت رفت و شما ها اینجا نشستید دارید ک... شعر می گید .

s November 5, 2005 05:08 PM

جناب سخن، با درود دوباره، اين سومين کامنتی هست که من تو اين بحث ميگذرم، بايستی بگويم که از نسل انقلاب هستم، و در زمان انقلاب فقط ۵ سال بيشتر سن نداشتم، از اينکه جوانيم در طول رژيم واپسگرايی که توسط برادران و خواهران بزرگترم سرکار امد به شدت متاسفم، چون به جز بدبختی، هيچ از جوانيم نديدم، بگذريم، واقيعت اين هست که نسل قبل از ما به خاطره اينکه ايئدولوژی گرا بود که احتمالا شما جناب سخن هم بايستی از همين نسل باشيد، ما را به اين روز انداخت، و هنوز هم دست از سر ما بر نميدارد، اگر اشتباه ميکنم پوزش ميخواهم. نسل قبل از ما در رژيم شاه اکثرا يا مذهبی بودند و دو اتشه و انقلابی، يا کمونيست که هر دو نظام فکری غربی را ( ليبرال دموکراسی) را بر نمی تابيدند. و حتی حاظر بقبول همديگر هم نبودند.انها ميکردند و ميکنند که تمام بدبختی کشور ناشی از شاه يا حکومت هست، هيچ موقع به اين نيانديشند، که نظام حاکم تا حدی نشاندهنده همان مردم هست. و هيچ حکومتی نميتواند پيشرفت و دموکراسی را يک شبه به وجود اورد، از انطرف هم شاه هم اگر چه اشکالاتی در سيستمش بود و بخصوص اين اواخر بسيار بد عمل کرد، اما به نظره من تلاش خود را برای آبادانی و پيشرفت کشور انجام داد، و دليل ان هم ثباتی بود که در عرصه اقتصادی بر کشور حاکم بود، دليل ديگر پيشرفتی بود که کشور در مقايسه با کشورهای همسايه در ان زمان داشت، در انزمان من يادم هست ميگفتند که شاه در قصر زندگی ميکند، و مردم فقير هستند، اما، نمی دانستم که قصر شاه تقريبا يک خانه معمولی شبيه يک فرد متوسط در اروپا می باشد، بعد گفتند که شاه مردم را زندانی و شکنجه کرده که حالا معلوم شد کل زندانيان سياسی شاه در طول حکومتش ۲۴۰۰ نفر بوده که بسياری از ان کمتر از حتی چند هفته در زندان بودند. بعد نسل قبل به ما گفت شاه پولهای مملکت را دزديده و برده خارج، که وقتی زندگی پسرش را ميبينيم دارايش شايد در حد يک فرد متوسط در امريکا باشدکه برای فردی به عنوانِ شاه چيزی زيادی نيست،اما با وجودی که نسل قبل به ما خيلی بدی کردند، اما من به شخصه حاضر نيستم چنين کاری را برای نسل اينده ام بکنم، دوست من جناب سخن به باور من در هيچ کشوری دمکراسی يک شبه به وجود نمی آيد، حتی اگر بهترين نوع حکومت را در ان پياده کنيم، اولين گام در ايجاد دموکراسی موقعی تضمين ميشود، که شما به عنوان يک جمهوری خواه و من به عنوان يک مشروطه خواه فعلی ( جمهوری خواه سابق ) همديگر را به عنوان واقعيات اچتماعی قبول کنيم، و اجازه دهيم مردم در يک شرايط آزاد تصميم بگيرند که چه نوع حکومتی را بيشتر ميپسندند، و برای هر نوع سوء استفاده از قدرت هر دو با هم تلاش کنيم در قانون نويسی مسائل مهم را به بعهده مردم و رفراندم بگذاريم، اما همانطور که قبلا بحث شد، در حال حاضر همه اينها سوالها اصلی نيستند، سوال اصلی که ما بايستی به اون پاسخ دهيم اين است که، چگونه از شر اين آخوندها رها شويم، دوست من جناب سخن رهايی از دست آخوندها ميتواند يا با نيروی درونی و مردمی باشد، يا بيرونی و خارجی، اگر ما امروزِ دور هم جمع نشويم و با هم زور نزنيم که اين رژيم توسط خودمان عوض شود متمائن باشيد که نيروی خارجی کمی زودتر يا ديرتر کلک آخوندها را خواهد کند، ولی تفاوت قضيه اين هست که ديگر موقعيت ما بعنوان صاحبان اصلی اين مرز و بوم در معادلات سياسی با ان نيروی خارجی نمی تواند کاملا مستقل باشد و ما مشکل خواهيم داشت چه بسا بسيار طولانی، حال مسئله و حالت ديگر اينست که گرد هم آمدن نيروهای اپوزيسيون هم با فشار و قرار گرفتن يک نيروی خارجی بعنوان محور صورت گيرد و نه خود بخود و از روی درک و موقعيت شناسی سياسی .اين حالت اگرچه از حالت قبل کمی بهتر است ولی بازايدال نيست . بهترين حالت همانست که دوستان انجام دادند و شما متاسفانه از ان ايراد گرفتهايد . واقعيت اينست که اگر گروهای سياسی ما انقدر درک سياسی داشته باشند که بتواند قبل از اينکه يک نيروی خارجی آنها را کنار هم جمع کند خود کنار هم جمع شوند قطعا ما را به دمکراسی واقعی نزديکتر ميکند چون اولين اصل دموکراسی يعنی احترام به تمام عقايدحتی مخالف من اجرا شده است . حال بعد از مدتها بخشی از اپوزيسيون خرد گرا به اين درک سياسی رسيده که بايستی با هم متحد شد و همه چيز را فدای گذشته نکرد، که شما باز دوباره بخاطر همان ايدئولوژی و ارمان گرايی خود مسائلی را مطرح ميکنيد که اگر چه در موقع خود مفيد ميتواند باشد، اما در حال حاضر نيست، به نظر من اگر ما انقدر درک سياسی پيدا کنيم که در عين حال که نقاط نظر سياسی متفاوتی داريم در عين حال برای يک هدف مشترک بتوانيم با هم همکاری کنيم اين شايد بزرگترين پيشرفت به سمت دموکراسی خواهی و تعميق ان به بطن جامعه باشد ، پس قبول بفرمايئد، که همين که شما به اين نوع تماس ها بين بخشی از جمهوری خواهان و مشروطه خواهان ايراد گرفتيد، در واقع نشانه واپسگرايی و ساکن شدن در گذشته تلخ هست. بنظر من ما نبايستی اينده نا روشن را فدای گذشته ای کنيم که به نظر ما تلخ بوده . با پوزش از زيادی مطلبم

Ex-Republican November 5, 2005 10:17 AM

بز&
تو امثال تو همان بزهایی هستید که به دنبال بز گر راه افتادید
مطمئن باشد این گه بزها در لبه ÷رتگاه هستند

علی November 5, 2005 10:04 AM

جناب سخن! شما که از اتهام زده شدن به روشنفکران شکایت می کنید، لطفا مستندات و شواهد خود را درباره "همين سياست بازي های دور از چشم مردم و پنهان کاري ها و برنامه ريزی های مخفيانه..." مشخص بفرمایید. چه اتفاقی "مخفیانه" و "دور از چشم مردم" افتاده است؟ و گناه شاهزاده در این میان چیست؟
می فرمایید: "بخش بزرگي از روشنفکران ما رانده شدند به دامان تفکری که نتیجه اش عقب ماندگي و استبداد بود. عامل اصلي اين رانده شدن فقط حکومت سلطنت و شخص اعليحضرت بود و لاغير." لطفا گناه این روشنفکران را به پای حکومت پهلوی ننویسید. کدامیک از گروه های چپ و روشنفکر در جریان انقلاب اسلامی بدنبال دمکراسی و توسعه کشور بودند؟! شما را ارجاع میدهم به نشریات و بیانیه های گروه های سیاسی آن زمان. همه بدنبال مبارزه با امپریالیسم و غرب زدگی و اینها بودند. شعار و برنامه کسی "دمکراسی" نبود. از دل همین شعارها بود که کشتارها و انقلاب فرهنگی و فجایع دیگر بیرون آمد. کجای اینها تقصیر سلطنت و شخص شاه بود؟! کم لطفی نفرمایید. بد نیست گفتگوی بی بی سی با داریوش آشوری را هم در زمینه روشنفکران ما مطالعه فرمایید: http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/06/050607_pm-cy-ashouri-iv.shtml
" از خدای ایران می خواهم که فریب خوردگان را بیدار و آگاه سازد و نفرت و کینه را از دلهای ما بزداید و رونق و رفاه و آزادی و سربلندی را به یرزمین مقدس ما بازگرداند." به ایران بیاندیشید.

***

جناب بهرام فرزين
اميدوارم نخواهيد ما را وسط روز به بحث اثبات روز بکشانيد چون با اين شيوه قطعا راه به جايي نخواهيد برد. باز اگر تمايل به آگاهي از کليات جلسه ی برلين داريد مي توانيد به چند سايتي که بعد از هفته ها به ذکر اين کليات پرداخته اند مراجعه کنيد. تا زماني که شما کساني را که بر خلاف شما فکر مي کنند فريب خوردگان بدانيد، تمام بحث ها به ناله و نفرين و دعای خير ختم خواهد شد. ما هم دعا مي کنيم که دعاي شما مستجاب و جماعت فريب خورده (که لابد ما هستيم) بيدار و آگاه شود.

بهرام فرزین November 5, 2005 03:15 AM

من نظر خودم را پس میگرم. من فکر میکردم که رضا پهلوی بهترین جانشین برای نظام خرافی مذهبی جاری است ولی اشتباه میکردم. نظام جاری مناسب ترین نظام برای هدایت افراد گمراه و کوته فکر (متاسفانه اکثریت) است. فرمان بنز روی پیکان کاربرد ندارد. عوام لیاقت احمقی نژاد و خامنه ای و سایر جانشینان امام زمان (!) را دارند. نمونه اش هم خود حاجی سخن است که هر روز قران عربی میخواند و از لیوان حکومت شاه فقط قسمت خالی آن را (همان قسمتی که نوک دماغش است) را میبیند.

همان طور که دوستان اشاره کردند, عوام ایرانی لایق رضا پهلوی نیستند.

سخن جان ! همین جوری دلت را خوش کن که امام زمان از جمکران بیاید برایت دمکراسی هدیه بیاورد. شاید هم یک صبح که بلند شدی دیدی که عوام ایران به رهبری سروش و منتظری حکومت جمهوری سکولار دینی (!!) تشکیل داده و ما از سوئیس هم زدیم جلو !

خیلی جالبه ! همین گوشکوبانی که امروز هی گناه شاه را گردن رضا پهلوی (ص) میاندازند و میگن دوره شاه "اخ" بود تا دیروز شعار منطقی "بدِ بهتر از بد" را میدادند. میگفتند: "هاشمی بد بهتر از بدتر است" حالا چی شده که این شعار را فراموش کرده اند ؟! و در مورد شاه و خمینی بکار نمیگیرند ؟ نتیجه میگیریم که اینها لایق همین حکومت خرافی هستند.

حتی برخی از این کوته فکران کاسه داغتر از آش شده اند ! رضا پهلوی (ص) میگه: "نوع حکومت را خود مردم تعین میکنند" اینها میگن: "سلطنت طلب !" (حکایت "بار داری ؟!" ترکه است)

وقتی که به اصطلاح روشنفکر ما قران خون باشه دیگه از یک فرد عادی در روستا چه توقعی میشه داشت ؟

آرمان November 5, 2005 01:58 AM

متاسفانه برخلاف کشورهای غربی که آقایان بدان مناطق متمایلند، در مملکت ما روشنفکران عقب تر از توده اند. شاهدش همین مقاله و سایر مقالاتی از این دست بر علیه رژیم پهلوی که این روزها زیادتر هم شده.
ملت در حال مبارزه با دولت احمدی نژاد است، آقایان تازه جگر درافتادن با رژیم ساقط شده ی پهلوی را یافته اند!!
راستی!
اگر یک مبارزه بی خطر دیگر هم خواستید محمد خاتمی یادتان نرود!
هم بی عرضه بود و هم اینکه الانه دیگر دستش به هیچ جا بند نیست!

November 5, 2005 01:37 AM

من خودمو کوچیکتر از اونی می دونم که جلوی این همه آدم که هر کدوم واسه خودش یه پا سیاسته حرفی بزنم ولی دلم واسه خودم و نسل از دست رفته ی هم سن و سالم می سوزه حرف من و امسال من اینکه آخه یه ملت تا کی می تونه اشتباه کنه آخه دوستان خوبم ما تا کی باید فریب اشخاص و خانواده ها رو بخوریم این از حکومت آخوندی اون از پهلوی قبلش قاجار ، زندیه ، افشاریه ، صفویه و ... آخه تا کی دوستان ؟ ما همه آدمیم و آدم هم قدرت طلب پس تا روز محشر هم اگر این روند رو ادامه بدیم هر سی سال به یه انقلاب نیاز داریم چون شکی ندارم که مثل کله پز برخاست و سگ جایش نشست در مملکت عزیز ما نمود پیدا کرده ، می کند و خواهد کرد . پس بیایید ما هم منطقی باشیم و مملکتمون رو دست کسی ندیم که 20 سال دیگه بخوایم پسش بگیریم نه نظام شاهنشاهی نه جمهوری اسلامی فقط جمهوری مطلق ایران
بدرود

asmaidref November 5, 2005 01:23 AM


آقازاده ها-رضا پهلوی، حاج مهدی و یاسر و فائزه نوقانی بهرمانی و مجتبی حسینی خامنه ای- که میلیاردها دلار غارت کرده اند از ملت و در خارج ماهواره زده اند و جمهوریخواهان را 24 ساعت سانسور میکنند و مشتی شکنجه گر واواکی و ساواکی کارگزار اونها هستند به ما اینجا هم میگوید خفه.

این دزدها را به دادگاه خواهیم برد و پول ملت را پس خواهیم گرفت.

این دزدگیری جزوی از دموکراسی است و جای چانه زدن هم ندارد. رضا هم میدونه که تاج و عمامه استعماری پرید و فقط دنبال حفظ دلاره.

کریم خان زند November 4, 2005 11:04 PM

جناب "سخن"! به فرض محال همه حرفهای شما درست، این "جمهوریخواهان" شما اگر توان انرا داشتند که به تنهایی تاثیرگذار باشند، آیا نیازی به ملاقات و رایزنی با شاهزاده رضا پهلوی می دیدند؟ به هرحال آنها بیش از من و شما در کار "سیاست" (و نه صرفا نویسندگی و روشنفکربازی) هستند. اگر واقعا شاهزاده رضا پهلوی اینقدر "بد" و "اخ" و "جیز" است، پس چرا هرچندگاه بخش مهمی از "مبارزات" این "جمهوریخواهان" شما به دشنام گویی به حانواده پهلوی و بخصوص شاهزاده رضا پهلوی اختصاص می یابد؟ باور کنید اگر این همه وقت و توان این جریان "جمهوریخواهان" - که هرکدام از نفراتشان خود یک جریان سیاسی جداست! - به مبارزه با جمهوری اسلامی اختصاص می یافت، اکنون وضع غیر از این بود. راستی این عبارت "اگر آقای رضا پهلوي را به عنوان شخص در نظر بگيريم، فرمايش شما صحيح و متين است ولي اگر شاهزاده رضا پهلوي را به عنوان جريان در نظر بگيريم، اينجا خواست ها و ايده آل های فردي ايشان چندان تعيين کننده نخواهد بود..." شما خیلی جالب بود! قبلا "در پراودا" کار می کردید؟!

***

جناب بهرام فرزين
با تشکر از نظرتان، اتفاقا نظر حضرتعالي کاملا صحيح است و جمهوري خواهان چون تنها هستند نمي توانند تاثير گذار باشند، منتها تنهايي ايشان نه به خاطر متحد نشدن با طرفداران نظام پادشاهي، بلکه به خاطر جدايي فکری و عدم حضور در ميان مردم ايران است. اگر هم امروز به قول شما به رايزني با شاهزاده مي پردازند به خاطر همين جدايي از مردم است، نه چيز ديگر. "بد" و "اخ" و "جيز" هم نه فرديت "شاهزاده"، که همين سياست بازي های دور از چشم مردم و پنهان کاري ها و برنامه ريزی های مخفيانه است. هر کس تحت هر نام و مسلکي - چه جمهوري خواه، و چه سلطنت طلب - با رای مردم به قدرت برسد، اگر اين روش حکومت داری و مردم داری اش باشد، قطعا بهتر از حکومت جمهوري اسلامي ايران نخواهد شد. صداقت و صراحت، پايه ی اصلي يک تفکر دمکرات است و اگر نباشد به دمکراسي آسيب جدي وارد خواهد کرد.

اما در مورد کار کردن برای پراودا، شما را ارجاع مي دهم به نشريات سال های 1330 تا 1332. ببينيد چه شباهتي هست ميان اتهام وابستگي زدن به روشنفکران از آن زمان تا حالا. پنجاه و دو سال از آن دوران گذشته ولي سبک وابستگان به تفکر سلطنتي همان که بود باقي مانده است. با همين صحبت ها، روشنفکران سرزمين ما، ندانسته و با چشم بسته رانده شدند به دامان "حقيقتي" که وجود نداشت (حتما مي دانيد که پراودا يعني حقيقت). بخش بزرگي از روشنفکران ما رانده شدند به دامان تفکری که نتیجه اش عقب ماندگي و استبداد بود. عامل اصلي اين رانده شدن فقط حکومت سلطنت و شخص اعليحضرت بود و لاغير.

موفق باشيد.
سخن

بهرام فرزین November 4, 2005 09:41 PM

Javani hastam 27 saleh,
Man va besiyaree az doostanam omid darim be bazgasht e Fereydoon e zaman , Shah zadeh reza Pahlavi.
Omidvaram nazar e man va doostanam ra tahammol konid.

kourosh November 4, 2005 08:42 PM

Thanks for the good article .I really liked it but I have some word with people who sent their poit of views for you.My Question is that how long do we want to be that much naive to think whatever happens in Iran has some thing to do With some poiwerfull government out side of Iran ??
Lets make it clear whatever happens to us comes from us .Revolution good or bad happened because people wanted it to happen nobody asked people to go to the streets or strike against shah No foreigh government had the power or the funds to lead such movement and later khomeini and others rulled country the way they ruled just becuse people wanted to I do not know if you were present at the day he passed ??streets were full of people .Even now that the majority of people are against the rulling group (They are not governmet because they do not govern any thing)
They have a group of supporters who have millitary power and keep people under the power of their weapons .If some thing should happen it should happen within people and they should reach to the conclusion that they have to do it themselves and when they want to do it no power in the world can stop them as the way that nobody could stop them in 1979.

Shoja November 4, 2005 08:03 PM

constitutional monarchy is fully compatible with the Idea of democracy IF, the Monarch do not rule and is a symbol of unity, especially in a ethnicaly and culturaly heterogeneous country such as Iran. The idea works just fine for the worlds frontrunners in democracy and "Rule of law" such as Sweden. Now do I think that Shahzadeh Reza Pahlavi is fit as a constitutional monarch? Yes I sincerely do. Do I think that our new constitution could be an improved version of the original constitution i.e. revised so that it is secular in nature ?

Maziar November 4, 2005 07:52 PM

هموطنان عزیز بی خیال این آقا بشوند.نه نظام پادشاهی به ایران بر می گردد نه ایشون شاه بدرد بخوری می شوند.سلطنت از ایران رفته و هرگز بازنحواهد گشت.خدا همه رفتگان رو رحمت کنه.به قول آقای خمینی:پسره برو درستو بخون !پولتو ازت میگیرن!

November 4, 2005 07:34 PM

با سلام
به راستي متاسفم براي آنهايي كه هنوز در روياي 27 سال پيش به سر مي برند. آنهايي كه به بازگشت كساني مي انديشند كه اين مملكت را به تاراج بردند. اگر مي توانيد، به جاي تاريخ نگاري فكري براي ساختن ايران در آينده كنيد. در مورد مردگان صحبت كردن سودي نداشته، نداردو نخواهد داشت.

بهمن November 4, 2005 06:04 PM

Ta vaghti ke ma iraniha tahamole shanidane nazarat va aghayede hamdegar ra nadashteh bashim , nakhasteh be diktatoori rayeh mosbat dadeim.va harf zadan az tagheer dar iran khiali bish nist.bayad be hoghoogheh hamdegar ehteram begozarim va oon ra be rasmiat beshenasim.va dar ghanooneh asasi ham yek ghanoon beshavad ta hamegi be oon adat konand.IRAN bedooneh ma iraniha iran nist.ma yani iran. mamnoon az khandaneh in matn.

AB. england November 4, 2005 05:23 PM

ما ملتی را که بر درشکه ای چوبین سوار است میخواهیم دائم به این سو و آن سو ببریم در زمان مشروطه این درشکه باسعی و تلاش این و آن شتابان به سر با لائی هدایت میشودغافل از اینکه این مرکب سخت شکننده است در بین راه اربابان قدرت به زور این درشکه را درمسیرامیال خویش هدایت میکنند ولی باز هم با سعی و تلاش دلسوزان این ملت و این بار با بدنه ای محکمتر و در مسیری هموار تر به مسیر خود ادامه میدهداما افسوس که هنوز هم شکننده است و افسار این مرکب این بار در دست قدرت پیشگان بیگانگان و نا اهلان حول یک دایره به این سو و آنسو در حرکت است گوئی فقط در جا میزند اما یک چیرز هنوز تغییر نکرده است و آن اینستکه این مرکب همچنان چوبین است.بیائید قبل از هر کس خودمان را به نقد بکشیم که هنوز بر این مرکب سواریم .

رامین November 4, 2005 04:24 PM

با سلام
همینکه نوشته ها نشون مید ن ما مردم انقدر باهم اختلاف داریم و هنوز هیچی نشده حاضریم همد یگه رو تیکه پاره کنیم معلوم میشه که هیچ کاری نمیشه کرد . و این حرفها هم همش باد شکمه!

HADEI November 4, 2005 03:41 PM

آقا ما نمی دونیم باید به چه زبونی بگیم که برگشت نظام شاهنشاهی و شاهزادگان به ایران غیر ممکنه..تنها راه نجات کشور استقرار نظام جمهوریِ بدونه هیچ پسوند و پیشوندی و حاکمیت رای ملت

مهدی November 4, 2005 02:17 PM

Can you please tell us what happened to the last six kings of Iran,namley Nasserodin,mozzafarodin, Mohammad Ali, Ahmad, Reza and Mohammad Reza (Shahs)? I have heard one was assesinated,four were kicked out of the country and died abroad and only one died shortly after signing the new constitution. Is that right? And if so why some people still think they will be welcomed back as a king in such a fertile soil? Thanks

Peerooz November 4, 2005 11:28 AM

درود بر همه ایرانیان وطن دوست که برای ایران عزیز قلبشان میطپد . من هم مثل شما عاشق ایرانم و آرزو دارم در وطنم باشم و به ایران و مردم عزیزم خدمت کنم . ما حتما باید از گذشته خود درس بگیریم و ببینیم که چرا ما که روزی به جوانمردی و درستکای و امین بودن (به قول شواهد تاریخی) شهره زمان بودیم, امروز خوار و ذلیل شده ایم؟ ما باید افکار همدیگر را تحمل کنیم و فضای دمکراتیک ایجاد کنیم تا بتوانیم راه به جایی ببریم. یک نکته را هم نباید از نظر دور داشت و آن اینکه هیچگاه حکومت مطلق خوب وجود نداشته و نخواهد داشت و غلت این امر بر میگردد به نفس سلطه جویانه درون انسان. بیایید برای شنیدن حرفهای یکدیگر قدمی بر داریم و به همه اجازه اظهار نظر بدهیم. بدرود .
سیامک

siamak November 4, 2005 11:14 AM

آقايی سخن همانطور که ميبينيد بسياری از به اصطلاح جمهوری خواهان هم مثل ساير ديکتاتورها حاظر به شنيدن و قبول تفکرات ديگران نيستند ، وهمين به راحتی اثبات ميکند نوع حکومت لزوما تضمين کننده دمکراسی و ازادی نيست بلکه روش استفاده از قانون است . من نمی دانم چه اصراری هست که بعضی از جمهوری خواهان ميخواهيد، بگوئيد که تنها سيستم جمهوری خواهی خوب هست و بس، برای من از اينکه کسی برای يک نوع سيستم مورد نظر خود تبليغ کند، يا مزايای ان سيستم را بر سيستم ديگر بر برشمارد، قابل قبول هست، اما وقتی شما می خواهيد تفکرات خود را به افراد ديگر بدون هيچ دليل علمی و جامعه شناسی ديکته کنيد، را نمی توانم قبول کنم. جناب سخن همانطور که قبلا گفتم وجود تفکرات مشروطه خواه و جمهوری خواه در ايران يک واقيت هست که در تار و پود تفکرگروها و لايه های مختلف اچتماع ما قرار دارد، بنابر اين، بهترين کار برای هر نوع تغيير در ايران شروعِ همکاری بين اين دو جريان و طرز فکر هست، حال من نمی دانم اين همکاری چه شکالی دارد که شما آنرا به سخره گرفتيد، اينکه بعدا چه حکومتی سر کار مياد سوالی هست که بعدا مردم در يک رفراندم ازاد به ان پاسخ خواهند گرفت، بنابراين چرا شما همکاری برای اتحاد بين گروهای مختلف اپوزيسون را بچه وار مسخره ميکنيد بدون اينکه راه حلی برای بهتر شدن اوضاع ارائه کنيد، به باور من هر کسی که کمی ذوق نوشتن دارد لزوما روشنفکر بحساب نمايد. روشنکر واقعی اون کسی هست که مشکلات را به خوبی درک کند، و راه حل داشته باشد، نه اينکه چون خودش راه حالی ندارد، راه حال هايی افرادديگر را هم مسخره کند، اميد وارم در اينده بهتر از اينفکر کنيد و هميشه با طنز واقعی ما را شاد کنيد ، دوست عزيز،بياييد کمی به فکر ايران باشيم، و کمتر در زمان گذشته ساکن بمانيم، کمی به آينده بيانديشيم،

***

دوست ارجمند
ظاهرا شما تفاوتي ميان طنز و تمسخر قائل نمي شويد. کاش برای نشان دادن اين که ما در صدد ديکته افکارمان هستيم نمونه ای نشان مي داديد؛ نمونه ای که قطعا وجود ندارد. راه حل هم همين است که من بنويسم و شما بنويسيد و ديگران بخوانند و تصميم بگيرند. حالت تهاجمي شما اگر در قالب حکومت گنجانده شود هماني مي شود که در زمان شاه بود و هميني مي شود که امروز شاهد آن هستيم. بيشتر از محتوای فکر، امروز چگونگي برخورد با فکر است که اهميت دارد. مرز دمکرات بودن و ديکتاتور بودن با همين برخورد هاست که مشخص مي شود. اميدوارم همگي ما ياد بگيريم که دمکرات باشيم.
موفق باشيد
سخن

Ex-Republican November 3, 2005 10:31 PM

توجه فرمودید چه موریانه هایی با این مقاله کذایی اتان از سوراخها بیرون زدند؟؟!!شما
نمیدانید این کفتارهای بازمانده شاهنشاهی چه در دل دارند ...ارزو میکنند یکبار شده
بدوران هویدا-نصیری برگردند و انوقت چه ها که بمبارزان نکنند ان اپولو اگر مجازی بود
حقیقی کنند تا مغز مبارز از گوشش بیرون بریزد و تخم مرغ پخاه اگر جوک بود قیفی
بسایز تخم مرغ اندرون کنند تا فریاد مبارز بدیوار مستراح بوش برسد و بخندد!!!اینها
جوک نیست ف م سخن مگر اینکه شما هم واقعا بپنتاگونی های گرگ شده ایرانی های
دربار نشین سابق گره خورده باشی....درد اینجاست که انها که از اخوند ها وحشت دارند هنوز در بند
نشده اند جلو جلو کاخ سفید داد و هوارش دنیا را میگیرد اما ان ساواک و ان شاه نه تنها
در خفه کردن صداها همکاری داشتند که.... شریعتی نوشته بود گاهی جلو فریادت را از درد
میگیرند تا شکنجه پر اثر تر باشد...ف م سخن انها ارزو بگور خواهند شد اما تصور اینکه
انها بر سر کار بیایند باید شما را هم بلرزاند نه؟؟

Saman November 3, 2005 08:07 PM

آخه آدم چقدر پر رو ميشه
بابا اسن سلطنت طلبا عجب رويي دارن
يارو اومده ميگه شازده رضا گناهي نکرده آخه مردک اين مرتيکهچي داره جز اينکه از تخم و ترکه اون باباشه
آخه ما واسه چي بايد به اين شازده فرصت بديم؟
هنوز که هنوزه همتون ميگين شازده فردا هم ميگين شاه

مهرداد November 3, 2005 05:59 PM

http://www.persianpetition.com/signs.aspx?id=b4fc9e50-45f2-41bf-96bc-8c394812a59f
لطفا از این پتیشن حمایت کنید (اکبر گنجی ازاد باید گردد)

SALY November 3, 2005 04:41 PM

در این که این آخوندها مملکت ما رو به بدبختی کشوندن
شکی نیست اما نمیشه به کسانی که 27ساله ازحکومت و حتی مملکت رونده شدن اعتماد کرد چون با برگشتنشون به ایران انتقام همه این سالها رو از مردم بیچاره میگیرن

November 3, 2005 04:14 PM

shoma Iraniha hamun Haghetonne keh Nolla ha be shoma hokumat konnand . SBa shoma bayad mesl Olagh raftar kard ta bezoor Khafe khoon begirid. shoma Iraniha ra che be Tammadon va Pishraft va Abadani?
Hamoon Hokumate Eslami az Saretoon ham ziadieh. Hala hey az Gohe Reza Pahlavi bekhorid . Marg bar Shoma
Nabood bad Iran

Irani sabegh November 3, 2005 03:13 PM

i believe REZA PAHLAVI is the best choise for iran,but i also believe it is nothing but a dream,western countries will never let this happen in that region anymore.
whatever you or anyone says about the late shah,that was the golden era of iran in the new world,it will never happen again in near future.critisizing is useful when it is based on reality,in a direction which can be helpful for the society,this article is just like what we can see in the papers like keyhan or whatever which is published inside islamic republic,no one can find any clear idea or a point of view,just trying to make something complicated and just get to the writers NAME at the end,whithout any useful conclusion.
i wish iranians could respect each other,and after that love each other,respect each others ideas,so they could work together,just have a look at this article,i love late shah,i was 7 when revolution happened so don say again that i am one of those army members in shahs army,no,im just an ordinary guy,and i just love late shah,so just take another look at his sentences and,do you think we can ever get to something in irans society in this way???...lets accept different ideas...lets forget about the past and think about future..lets RESPECT each other.
i was 7 years old when revolution happened,i am not living in iran now for about 2 years but i will go back to that dark and gray country which i love and miss alot,,,,but i know two things.first:REZA PAHLAVI is too good for that region and he as a king is nothing but a sweat dream for so many people.second:i will not see the day that we as iranian people learn how to respect each other,how to love each other and learn how to use the words .
i will die before i can see my beloved country bright and clean,shiny like a gold,...i lived in my dark and gray country,and i should accept it like this.
MR SOKHAN,i dont know who you are exactly,if you live in iran,or was living or whatever,but for the sake of whatever you believe in,they are so many people who just love shah,or reza pahlavi,..like me,..like my family and my friends and so many,..we are ordinary people,...we are not special,...jus iranians ,who still love the dark and gray country,..i hope we can respect each other.
have a good day
PARSA

***

پارسای عزيز
ممنون از نظرتان. من هم يک ايراني معمولي هستم مثل شما و رای من هم يک رای است مثل رای شما و آن چه مي نویسم نقد است و نه بي احترامي. اگر آميخته به طنز است معني اش هجو نيست. احترام به عقايد يا حتي اشخاص گذاشتن معني اش سکوت نيست. اتفاقا سکوت توام با فريبکاري معني اش بي احترامي است. اين سکوتي است که از ما متاسفانه در هر دو حکومت انتظار داشتند رعايت کنيم و وقتي رعايت نشد، مجبور کردند که رعايت کنيم که حرف ها فرو خورده شد و در پنجاه و هفت شد، آن چه که نبايد مي شد و در دوران ما هم خواهد شد، آن چه که نبايد بشود. برای من دوران شاه، و رضاشاه و حتي دوران قاجار، همه تيرگي و سياهي نيست. چنان که در دوران حاضر هم در برخي زمينه ها - که البته اندک است - شاهد رشد هستيم. اما اين که از دوست داشتن ها و خوبي ها بگوييم و چشم بر تيرگي ها ببنديم و لب بدوزيم نتيجه ای جز انفجار نخواهد داشت. جايي که بتوان حرف زد، مسلم بدانيد که خشونت ِ رفتاری جايي نخواهد داشت. باز خوشحال مي شوم که شما و ساير خوانندگان هر جا که بي احترامي در کلام من باشد به من تذکر دهيد.

با سپاس
سخن

November 3, 2005 02:38 PM

اينكه مردم شاه را از تخت برانداختند، كار اشتباهي نبود.
در اون موقعيت زماني اكثرا نمي تونستند آينده نگري كنند ولي پدر خدا بيامرز من با وجوديكه مذهبي بود و هر روز نمازش را مي خوند و به مسجد هم مي رفت، هميشه مي گفت: مواظب اين آخوندا باشيد به اينها نبايد اعتماد كرد زيرا من از آنها تجربه بدي دارم.

امروز اتحاد با رضا پهلوي بسيار بجاست و اين اتحاد بايد همه گير باشد. يعني ما اگر بتوانيم روزي گروههايي مثل فداييان اكثريت و اقليت، اشرف دهقاني ها، مجاهدين و اصلاح طلبان، توده اي و مشروطه خواه و... را يكجا براي بحث جمع كنيم، حالا اتحادش پيشكش، بعد مي شه گفت: اين يك جهش در طرز تفكر ايراني ها بوده است.

حالا ممكنه يكي بپرسه: مگر در تمام دنيا چند تا اشرف دهقاني يا فدايي اقليت وجود دارند كه بخوان دور هم جمع بشن؟

حرف بر سر تعداد نيست، بلكه حرف رو اينه كه گروههاي اپوزيسيون بتونند با هم حرف بزنند تا شايد عقلها را روهم گذاشته و با هم جاره جويي كنند، چون يك دست صدا ندارد.

حميد1 November 3, 2005 11:35 AM

سخن عزیز، گل گفتی. کلی حال کردم.

***

نيک آهنگ عزيز، ممنون از محبتت.
عيد فطر هم بر شما مبارک باد
قربانت سخن

Nikahang November 3, 2005 11:30 AM


در دمکراسی آینده شخصی مثل رضا پهلوی که هم آدم کشی کرده در کنار صدام و هم غارت کرده اموال ملت را، محاکمه خواهد شد. حتی دوست پنهانش رفسنحانی که مثل او نوکر دولت فخیمه است هم نمیتواند او را شاه کند. دوران دیگری است. دزدان قاتل خائن به مرز و بوم فقط در دادگاه جای خواهند داشت.

درود بر مصدق-فاطمی-فروهرها

بر قرار باد جمهوری دمکراتیک عرفی ایران

مصدق November 3, 2005 02:02 AM

I'm all for a constitutional monarchy in Iran and I believe Prince Pahlavi is a suitable choice for a democratic Iran in the future.

Winston November 3, 2005 01:54 AM



... عزيز ، يک لحظه خود را به جای او بگذار ، ... تنهـــا هدف او سرنگونی حکومتی است که به سر پدر و خانواده اش و خودش آن بلا را آورده ، به هر بهــــــايی که تمام بشود !

در اطلاعيه اش ، بعد از انتخابات هم ، از قلمش در رفته و نوشته است که ملت ايران اصلاح پذير نيست ...

عابر November 2, 2005 11:48 PM

سخن جان
میگما! آمدن احمدی نژاد چنان گندی به مملکت زد که فکر کنم دیگه همه ما و شما راضی باشیم وضع فقط یه خورده از اینی که هست بهتر بشه و بی خیال دمکراسی و جمهوری خواهی!

دیگه فرقی نمیکنه اون شازده بیاد یا مریم رجوی یا اشرف دهقانی یا .... فقط یه خورده بشه نفس کشید بسمونه بخدا.
(البته شوخی کردم ها. از فردا کور و کچل راه نگیرند بیایند دوباره با ما مهرورزی کنند!)

***

ملاجان، ممنون از شما. چطور شد از پشت بام پايين آمديد؟ ماه رويت شد؟!

ملا حسنی November 2, 2005 10:51 PM

تا آنجا که در سایت ها آمده ست بخشی از شاهی ها از این ملاقات عصبانی شدند که چزا آنها را بازی نمی دهند ولی زورشان نمی رسد ! و بعضی شاهی ها هم دم در آوردند و می گویند که ببینید با چپی ها ائتلاف می کنیم بقیه هم یاد بگیرند.
اما مخالفین شاه و ملا !
1ـ عده ای از بن و ریشه جز خود هیچ کس دیگری را قبول ندارند «مجاهدین و شرکا»
2 ـ عده ای امیدشان به «اصلاح طلبان » حکومتی بودو هست و راه نجات را حمایت از آنها می دانند(نام نمی برم چون خیلی هستند)
3ـ عده ای بسیار بیشتر از نامبردگان 1و2 ،بخصوص در ایران ،علیرغم تمام فجایع دو رژیم علی الخصوص «آقایان» مدرن تر فکر می کنند و بر اساس نیروهای میلیونی رنج وکار و سرمایه که در صحنه وجود دارند برای شعار درست ایران یرای تمام ایرانیان کار می کنند (لطفا با شعار «اصلاح طلبان » حکومتی اشتباه نکنید)تحقق این شعار در ایران باید صورت بگیرد تحقق این شعار نقطه پایانی بر مظالم تاریخی شاهان و آخوندان در ایران خواهد بود.اجازه دهیم این نیروها در ایران موفق شوند .ما درخارج می توانیم در این راه همسو شویمو آنها را تقویت کنیم و به این دلیل برخورد های دسته بندی وار . حمایت از این و علیه آن را صلاح نمی دانم هرکس یا گروه با مواضع مشخض خود باید بتواند در ایران آینده مشارکت رقابت و همکاری نماید.جلسات قیم مابانه در خارج کشور فقط نیروهای خارج از کشور را از نطر مردم می اندازد.
4ـ میلیونها منفعل به محض باز شدن نسبی شرایط بالفعل می شوند معلوم نیست به کدام سمت !

در ضمن دراین ملاقات از جمله آقای باقرزاده «منشور 81» و عده ای از فدائیان اکثریت و جمهوریخواهان بوده اند که در سایت ها آمده ست.

هومن November 2, 2005 10:34 PM

man ageh jaye oon shahzadeh boodam , kolamam miyoftad bar nemigashtam bar daram, mellat iran che ba pedare tajdaresh kardan ke ba khodesh bekonan.... vali man be shakhseh padeshahi mashrootaro baraye iran behtarin hokommat midoonam

manifest November 2, 2005 10:17 PM

مشکل افراد کوته فکر اینست که دو حقیقت را نمیفهمند:

1- آرمان گرایی همواره در مقابل واقع گرایی بازنده است.
2- جهان نسبی است و هیچ چیز مطلق و بی عیب وجود ندارد.

توضیح برای افراد کوته اندیش:

- اینکه شاه دیکتاتور بود را هر شوتی میداند مهم اینجاست که وضعیت ایران (از لحاظ آزادی های فردی, اعتبار جهانی, اقتصاد و ...) به مراتب بهتر از الان بود (نسبیت).
- دمکراسی و آزادی به شکل سوئیس در افغانستان قابل پیاده کردن نیست (واقع گرایی).
مثال: پاکستان

حکومت مشرف دیکتاتوری است و با هزار عیب ولی هزار مرتبه بهتر است حکومت طالبان است. در نتیجه با توجه با اصول "واقع گرایی" و "نسبیت" مناسب ترین حکومت برای پاکستان در حال حاظر همین است.

بنابراین ما در حال حاظر به یک فرد مثل رضا خان احتیاج داریم. نوه او مناسب ترین کاندید است. به همین علت هم محبوبیتش روزافزون است.


در ضمن نکاتی را شما لازم است بدانید:

- رضا پهلوی قرار نیست پادشاه شود (مگر مردم بخواهند).
- رضا پهلوی هیچ جرمی مرتکب نشده و شما هیچ حقی ندارید که ایشان را به جرم پدرشان محاکمه کنید.
- شما هیچ جایگزین بهتری برای رضا پهلوی برای رهبری اپوزیسیون ندارید. (نکنه سروش و یا منتظری را پیشنهاد میکنید !!!) البته راه حل دیگه اینه که بشینی سر جات و بگذاری که رژیم از درون اصلاح شود !!
- قرار نیست با آمدن رضا پهلوی ایران بهشت آزادی و دمکراسی شود ولی تجربه و منطق (4=2+2) میگوید وضع از الان بهتر خواهد شد. به این میگویند یک *پیشرفت* محسوس و با ارزش. پیشرفت یک شبه و رویایی فقط به درد خر کردن عوام میخورد.

سخن عزیز ! شما خودت اعتراف میکنی که برده خرافاتی ! (خاطرات جناب شیخ: "هر روز قران میخوانم !") خوب اشکالی ندارد. همین جور باش تا افرادی مثل احمقی نژاد هم سوار شما شود. البته اگر من تحریم نمیکردم الان هاشمی سوار شما بود ! به هر حال از لحاظ من فرق آنچنانی نمیکرد. وقتی که شما عادت به سواری دادن دارید هر که از راه برسد ازش انتظار سواری کردن دارید ! حکایت اون ترکه است که یکی ازش پرسید: "شما ترکید ؟" و ترکه هم جواب داد: "بار داری ؟!" حالا حکایت شماست ! که هر که از در بیاید تو انتظار ظلم و ... داری ! به عبارت *** دیگر همه را با یک چوب میرانی *** (نوعی مرض عوام زدگی و *منفی گرایی* که باعث از بین رفتن قابلیت تحلیل و تمیزدادن میشود).

در انتها هم حدیثی روحانی از شیخ کلنگی (ره) به مناسبت عید عربی فطر نقل میکنم: "...کفگیر رضا شاه دیگر خریداری ندارد !..."

با تشکر

آرمان November 2, 2005 09:34 PM

در سالهای خيلی دور، زمانی که بچه ای 10 ـ 12 ساله بودم، در جمعی خودم را يافتم، در آن جمع فردی به نام آخوند فلسفی ( که عمر پر بارش را به خاندان زاده کودتای 28 مرداد داده است ) افاضات می کرد، اندر ً حسن ً شاه دست نشانده ايران، او برای اثبات ضرورت وجود ً شاه ً برای مملکت ما می گفت، ً ببينيد!مورچه شاه دارد! زنبور شاه! دارد!مگر می شود آدم شاه نداشته باشد!؟
بهرحال اينهم خاطره ای بود. همانگونه که می دانيم آخوند فلسفی در دوران بعد از انقلاب و بعد ظهور خامنه ای به عنوان ً رهبر ً مورد تفقد قرار گرفت.اينبار شاه او آخوند يک آخوند مثل خودش بود، نوکر آمريکا و انگليس هم نبود. آما اين يکی هم دست کمی از آن يکی نداشت، تنها تفاوت نوع پوشش آنها بود.
اگر کسانی فکر کرده اند که عمو سام اينبار هم برای مردم ايران ً شاه ً خواهد آورد، متذکر می شوم که نمونه افغانستان را مرور کنند. در آنجا هم بعد از اشغال کشور، آمريکا، ظاهر را از يکی از دهات ايتاليا با سلام و صلوات برد به افغانستان تا ً شاهش ً کند. آما نشد! مردم افغانستان زير بار ً شاه ً آمريکايی نرفتند. بعد آمريکا مجبور شد تا ً شاه ً خود را دوباره سوار هواپيما کند و به همان دهی که او زندگی می کرد، برگرداند.
ملت ايران اگر روزی بپاخيزد! زير بار خفت داشتن يک ً شاه ً ديگر نخواهد رفت. آمريکا هم عجالتا اينقدر احمق نيست که تجربه شکست خورده در افغانستان را تکرار کند.
پيروز باشيد!

شيفته November 2, 2005 07:43 PM

جناب سخن، من فکر ميکنم، يک مقدار انتقاد هايی شما به آقايی رضا پهلوی بيجاست، چون، اگر مواضع شخصی ايشان را نگاه کنيد نميتوانيد به هيچ وجه ايرادی به ايشان بگيريد، اينکه فرضا فلان تی وی که از ايشان حمايت ميکند، انتقاد ناپذير هست، يا فلانی که از ايشان حمايت ميکند، قبلا فلان کاره بوده دليل نمی شود، که ايشان به اصول دمکراسی اعتقاد نداشته باشد، به نظر من برای رفع مشکلات ما بايستی از لحاظ قانونی در قانون اساسی اينده کشور مسأله را به صورتی طراحی کنيم که دست قانون برای کنار گذشتن افراد قانون شکن و غيره دمکرات باز باشد، حال مثلا چگونه، به باور من از انجايی که وجود تفکرات جمهوری خواه، ومشروطه خواه هر دويک واقيعت های غير قابل انکار در جامعِه ما هست، و عدم پذيرش هر يک مخالف با اصول دموکراسی است. اولين چيزی که در نظام آينده اين کشور در قانون اساسی بايستی گنجانده شود اين هست، که علاوه بر انتخابات عادی مثل مجلس، يا رئيس دولت و... بايستی مردم بتوانند نوع نظام کشور را هم هر ۱۵ تا ۲۰ سال به رفراندم گذشته و دوباره انتخاب کنند، با اين روش هيچ کس فکر نمی کند اگر در اولين رفراندم نوع نظام مورد دلخواه ايشان رايی آورد، تا آخره عمربه همان صورت خواهد ماند، چه جمهوری خواه باشد چه پادشاهی . به اعتقاد من جمهوری خواهان ما بجز اندکی از انها اغلب به اصول اوليه دمکراسی اعتقاد ندارند.

***

جناب جمهوري خواه سابق

با تشکر از شما، اگر آقای رضا پهلوي را به عنوان شخص در نظر بگيريم، فرمايش شما صحيح و متين است ولي اگر شاهزاده رضا پهلوي را به عنوان جريان در نظر بگيريم، اينجا خواست ها و ايده آل های فردي ايشان چندان تعيين کننده نخواهد بود و کل جريان بايد مورد نقد و بررسي قرار بگيرد.

با سپاس
سخن

Ex-Republican November 2, 2005 06:13 PM

ف.م.سخن البته بصورت طنز خواستی بنویسی ولی الحق و الانصاف دست باز جوهای ساواک
را از پشت بستی ...اگر جوان زیر چهل هستی که جهل داری و ان دوران زیر پانزده ساال بوده ایی
و ندان کامل اما اگر ارش و تهرانی را گاها ملاقات کرده بودی انوقت ان درخت پر میوه
و گل شاهنشاهی را مثل کاکتوس های اریزونا بمقعدت درون کرده بودی دیگر نمینوشتی
که درخت بیریشه مردمی چگونه میوه میدهد ... اما برای اینکه این درد بیدرمان تمدن
غربیت که ریشه در خاک ایران ندارد را بیشترک بحمله قلبی برایت اماده کرده باشم
و خیال تو و هزاران رضای بیرضا لس انجلس نشین را ...اینکه تازه این حکومت اسلامی
خمینی بنیاد شده سر این اژدهای هزار سر است و اگر روزی روزگاری که غیر قابل
فکر است بقول جک-استرا ارتش سازمان ملل اینها را چند سالی از حکومت دور کند
تازه یا مثل افغانستان دربداغون هزار تیکه هنوز ملا عمریست یا عراق تازه بدامان اسلام
رسیده...با یک جهش جوانهای دانشگاهی و غیره با وا مسلمانا های یادواره انقلاب ۵۷بخیابانها
میریزند و الگوی خود ساز ایرانیشان را دوباره علم میکنند . انها نه ملا عمر ونه صدام
بودند که هردو جهل مرکب

***

جناب سامان،
با تشکر از نظر شما که به خوبي نشان مي دهد يک منتقد مردمي هميشه تنهاست و چپ و راست با او ميانه ی خوشي ندارند چرا که خوبي و بدي را در هر دو مي بيند و نقدش همه را در بر مي گيرد و تابع نام و مقام نيست.

موفق باشيد
سخن

Saman November 2, 2005 05:28 PM

bisto haft saale be Shah va in Shahzaade mozakhraf goftid haghet hamin jomhuri Islami hast

***

بهزاد خان، با تشکر از نظر شما،
ملاحظه مي فرماييد شما که هوادار شاهزاده هستيد، هنوز به قدرت نرسيده طاقت همين مقدار نقد را نداريد. هنوز به قدرت نرسيده، نقد را مزخرف گفتن مي دانيد. نياز به نابغه بودن نيست که پيش بيني کنيم بعد از به قدرت رسيدن، با منتقدان چه خواهيد کرد!
با احترام
سخن

Behzad Shahinnejad November 2, 2005 05:13 PM