July 05, 2007

آقای قوچانی و آقای بهنود و سهميه‌بندی بنزين

برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد

sokhan July 5, 2007 04:41 AM
نظرات

کاش شهامت گذاشتن کامنت های منتقدان خودتان را داشتید. ممکن است این کامنت را منتشر کنید تا احتمالا خلاف حرف من عمل کنید اما منظور من کامنتی است که یکی دو روز پیش برایتان گذاشته بودم و نسبتا هم برای نوشتنش وقت گذاشته بودم.باکی نیست.روی سخن من با شما بود نه خوانندهایتان.حتما آن را خوانده اید.ما را همین بس.

مهران July 12, 2007 08:11 AM

انتقاد شما به داوری بهنود و قوچانی به نظرم از آنها هم بدتر است.من همین قدر میدانم که این دو نفر دو روزنامه نگار ایرانی اند و چیز بیشتری درباره آنها نمی دانم.و با توجه به نقل قول های شما از مقالات ایشان(که روی قسمت های مهمشان انگشت گذاشته اید)فکر می کنم نتیجه گیری خود شما حتی ارزش داوری هم ندارد.برای مثال شما در نقد بهنود پس از ذکر بخش هایی از مقاله او نهایتا آورده اید:«پول ِ صرفه‌جويی حاصل از سهميه‌بندی بنزين کجا می‌رود؟ گيرم سهميه‌بندی و افزايش قيمت بنزين توجيه اقتصادی داشته باشد، آيا اين هم توجيه‌پذير است که پول ملت، -همان‌که به قول آقای قوچانی سال‌ها به اهالی ايران رشوه داده می‌شد تا مشروعيت حکومتی ايجاد کنند، همان که در دوران پيش از انقلاب صرف "استبداد پهلوی" می‌شد، همان که برای گردش خانم بچه‌ها در زمان شاه داخل موتور "پيکان" دود می شد و به هوا می رفت- صرف انرژی هسته‌ای شود؟ صرف موشک شهاب سه و چهار شود؟ صرف قايق‌های تندرو و نيروهای نظامی مستقر در خليج فارس برای مقابله با "دشمنی" که معلوم نيست به چه علت در آن‌جا صف‌آرائی کرده شود؟ صرف طرح‌های پرهزينه تحقيقاتی و تغييرات ژنتيکی و بيولوژيکی شود؟ صرف خراب‌کاری در بغداد و کابل شود؟ صرف خانه‌سازی برای مردم لبنان شود؟ صرف مبارزات شيخ حسن نصرالله با اسرائيل شود؟ صرف رزمندگان فلسطين شود؟ صرف خريد رای از ونزوئلا و نيکاراگوئه شود؟ صرف هم‌پيمان نگه داشتن سوريه شود؟»
به نظر من نحوه نگاه شما به موضوعتان به شدت پوپولیستی و شبیه سخنان راننده های تاکسی است.این نوع قضاوت، نتیجه گیری و محکوم سازی در یک کلام چیزی جز نگاه توهم آمیز به موضوع مورد بحث تان نیست.تمام مواردی که ذکر کرده اید خواننده را بی درنگ به یاد قضاوت های بی سند،داوری های کشکی،و پیروی از افواه عام،تحلیل های فرهنگ عامه ای،در و همسایه ای و بی ریشه می اندازد. اگر همه مواردی که شما اشاره می کنید و من آنها را بین گیومه گذاشته ام درست باشد،باز هم خیلی ساده از نگاهی منطقی می توان گفت که چون شما با اصل موضوع مخالفید پس همه چیز را سیاه می بینید و برای نمونه حتی یک بار هم با خودتان فکر نکرده اید که یک مورد مثبت هم می توان در بین این مثال ها نشاند.اینکه واقعا شاید درآمد حاصل از این مصرف سامان گسیخته سوخت صرف متروی شهرهای ایرانی،صرف افزایش ناوگان کشوری و خدمات نقلیه عمومی شود.چیزی که به طور قطع تصورش نمی تواند ناممکن باشد.تفاوت شما مثلا با آقای بهنود این است که گرچه او هم چون شما با آنچه در سیاست های داخلی و خارجی این مملکت و ملک دارانش می گذرد مخالف است اما نمی خواهد تنها و تنها فردی مخالف خوان،سیاه نگر، بدبین،توهم پراکن،عامه نگار،جنججال برافکن،هوچی و امثالهم باشد.حداقل بهنود(قوچانی را نمی شناسم)تا این حد می داند که به عنوان یک مخالف می تواند به خود اجازه دهد که تنها نکات منفی را نبیند و خود را تماما به دست احساسش نسپرد و اگر لازم دید از کارهمان ها که میانه ای با ایشان ندارد اگر لازم باشد و منطق اجازه دهد ستایشی(تقدیری) کند و بدینسان خود را به ورطه مخالفت محض نسپرد چرا که هیچ نظام سیاسی به تمامی درست و بایسته نیست و شما هم خوب می دانید که با نگاهی منطقی نظام کنونی سیاسی ایران با همه افراط ها، نابسامانی ها،نادرستی ها،جزم اندیشی ها،و آزاردهندگی و خشک نگری اش گاه نیز می تواند به واسطه همان ها که درست نقدش می کنند و خوب و بدش را با هم بیان می کنند گهگاه به خود بیاید و طرفی نو بندد و درصدد اصلاح و سازگاری خود با نظم های نوین جهانی برآید.آیا حتی برای یک لحظه با خود اندیشیده اید که چه بسا این تصممیم بسا از پی کوشش های چند اقتصاد دان یا آدم هایی برآمده باشد که دلبستگی های زیست محیطی به کوشش شان واداشته تا حرکتی را بیاغازند که میتوان چندان هم سیاه نمایی اش نکرد.5 ملیون دلار در سال برای خرید بنزینی می شود که بخش زیادی از آن به طور قاچاق به عراق،سوریه،ترکیه،آذربایجان،کردستان، پاکستان و جاهای دیگر می رود.آیا به آلودگی تهران فکر کرده اید؟آیا هیچ فکر کرده اید که این همه گرایش به داشتن اتومبیل شخصی از همین ارزانی بنزین بر می اُید و اینکه برای رفتن تا سر کوچه و خرید نان هم ماشینمان را سوار می شویم؟

مهران July 10, 2007 05:23 PM

به مطلب آقاي بهنود لينك داده بودم و نوشته نوشته بودم كه از سر پختگي هم امتياز داده و هم اجازه سوءاستفاده از امتياز دادنش را نداده است.
به نظر شما نمي‌شود گفت سهميه بندي و آزادسازي كار خوبي است و آفرين اما مثلا موشك سازي نه؟
آيا تاييد سهميه بندي بنزين به معناي تاييد همه اقدامات ديگر دولت است؟
به نظر من ظرافت و حسن كار امثال بهنود كه متاسفانه تعدادشان هم كم است در همين انصاف‌هاي به جاي‌شان است.
انصاف‌هايي كه براي حل مشكل كشور و پيشرفت و توسعه و گذر از اين مقطع است.
اينجور ايرادگيري‌ها در همه زمان‌ها كار ساده‌ايست اما نتيجه‌اش ماندن در وضغيت آخر براي هميشه است.
مرسي.

July 8, 2007 01:51 PM

با درود
مقاله آقایان بهنود و قوچانی را خوانده بودم و امروز هم نقد شما بر مطالب آنها را خواندم.
با نظرات شما کاملا موافقم و با اجازتان در وبلاگم به آن لینک می دهم

بابک آریان July 5, 2007 03:18 PM