November 16, 2009

کشکول خبری هفته (۱۰۳) از همه می ميرند آقای سحابی تا اشتباه می کنيد آقای قبادی

برای خواندن اين مطلب در خبرنامه ی گويا روی اينجا کليک کنيد.

در شماره ی ۱۰۳ کشکول می خوانيد:
- همه می ميرند آقای سحابی
- فرشته هايی که ما را به بهشت می بَرَند
- ببخشيد کی؟!
- صبحدم رئاليته در شب تاريخی و تخیّلی ما
- خيلی ببخشيدا!
- طنزنوشته ای خواندنی از ميم ف. (محمود فرجامی)
- اشتباه می کنيد آقای قبادی

sokhan November 16, 2009 04:47 PM
نظرات

سلام. از اینکه که کاهی معرفی افراد و آثار ارزشمند ادبی اقدام می کنی متشکرم. علیرغم علاقه وافری که به مطالعه دارم ولی باید اذعان کنم که چند سالی است که بخش عمده ای از وقت خود را صرف مطالعه در زمینه تخصصی خودم می کنم و متاسفانه وقت چندانی برای ادبیات نمی ماند ولی هراز گاهی که گلچینی از یک اثر ادبی را در نوشته هایت می آوری هم لذت می برم و هم مصمم می شوم که که در برنامه آینده خود وقتی را هم برای ادبیات کلاسیک و نوشته هایی غیر از علوم تجربی و مطالب وبلاگها در نظر بگیرم. امیدوارم که زمان آن در آینده نزدیک برسد و بتوانم دوباره به خواندن مطالبی بپردازم که در مورد احساسات انسانی است چرا که فکر می کنم روال کنونی مطالعه باعث شده است که تنها به همه چیز به صورت فرض صفر و یک (آماری) و دلایل درستی هر یک از آنها نگاه کنم.
در مورد جنبش سبز هم که گفتی روند کنونی ممکن است منجر به سرخوردگی شود خیلی موافق نیستم. در هر صورت این نظام هم طول عمری دارد که باید سپری شود. سرمایه هایی دارد که باید تلف شوندو بعد موقع سقوط می رسد. چنانکه که گفتی باید به مرحله ای برسد که نتواند حکومت کند. من تصور نمی کنم که کخالفین بتوانند حکومت را در آن وضعیت قرار دهند. این حاکمیت است که با اشتباهات خود زمینه آنرا فراهم می آورد. با هر اشتباهی از اقتدار حاکمیت ماسته شده و به قدرت مخالفین افزوده می شود. مقایسهاعتراضات دانشجویی سال 78 با وقایع امسال نشان داد که حاکمیت با اشتباهات پیاپی دارد به سرعت به آن سمت می رود. بطور مثال اگر طرح تثبیت قیمتها را آن موقع تصویب نکرده بودند حالا مجبور نبودند عواقب حذف یارانه ها را بپذیرند. بعد از چهار سال قیمت بالای نفت این است وضع مملکت. تصورش را بکن که با قیمت پایین تر نفت و توقعات روزافزون داخلی در چند سال آینده باز هم گروههایی از کسانی که در حال حاضر به امیدی واهی به نامزد مورد تایید این حاکمیت رای داده اند سرخورده خواهند شد. در حراجی جلب حمایت اربابان (چین و روسیه) هم که باید با آمریکا و اروپا رقابت کنند و برنده نهایی این حراجی هم از هم اکنون مشخص است. ملت ایران هم که بزرگترین بازنده تمام این بازیهایی است که تنها بدلیل جاه طلبیهای حاکمان جمهوری اسلامی راه افتاده است.
به زور به بهشت بردن را هم قبلا کسان دیگری امتحان کرده اند از کلیسای کاتولیک که بهشت اخروی را می خواست به مردم به زور بفروشد تا شوروی سابق و اقمارش که می خواستند شخصیت انسانی افراد را بگیرند و آنها را لایق بهشت استالینیستی کنند. یکی از وسعت کتابخانه شخصی رهبر جمهوری اسلامی گفته بود من فکر می کنم در کتابخانه ایشان هیچ کتاب تاریخی که به این نوع مسایل پرداخته باشد نیست و یا ایشان این نوع کتابها را دوست ندارند و یا فکر می کنند که این جور اتفاقها تنها برای کسانی می افتد که ولی فقیه نباشند. حتی اگر این ولی فقیه الگوی حکومتش ترکیبی از روش پاپهای قرون وسطی و استالین باشد.
در مورد تعهد هنرمندان، من هم فکر می کنم که نباید همه چیز را با محک تعهد سنجید.متعهد بودن بیشتر بهانه ای است برای پوشاندن بی هنری. تمام آثار جاودانه موسیقی کلاسیک غرب به سفارش و با پشتیبانی کلیسا ساخته شده اند ولی امروز هیچ کسی معتقد نیست که موسیقی کلاسیک غربی هموارکننده راه برای برگشت به دوران اقتدار کلیساست و اگر نه ممکن بود موضعگیری افراد بسیار متفاوت از آن چیزی باشد که امروز است. نمی توان این را هم از نظر دور داشت که جدا کردن اثر هنری ازافریننده آن بسیار مشکل است.مگر آنکه مدت زمان زیادی از خلق اثر گذشته باشد و هنرمند به عنوان آفریننده آن اثر هنری و نه به عنوان به قول شما عمله هیتلر شناخته شود. با همه اینها معتقدم که هنرمندی که هنر خود را به قدرتمندان ستمگر می فروشد ارزش کار خود را تنزل می دهد همانند شاعرانی که مجیزگوی حاکمان ستمگر شده اند. مسلما هنری که در جهت ارزشهای انسانی باشد ماندگارتر و مقبولتر خواهد بود. این مردمان هستند که ارزش واقعی آثار هنری را تعیین می کنند نه خود هنرمندان.

November 17, 2009 01:56 PM