April 13, 2011

نه ما حسین‌یم، نه حکومت ما حکومت یزید است

این مطلب در گویای من منتشر شده است.

عجب زیبا بود این سخن آقای کروبی که گفت: نه ما حسین یم، نه حکومت ما حکومت یزید است.

images-hosseinYazidFMS_405743193.jpg

چرا ما حسین نیستیم؟

برای این که حسین و حسینیان در مقابل دشمن شمشیر می کشیدند. بر سرشان کلاه‌خود بود و بر تن شان زره. اسبی تیزرو به زیر پا داشتند و یارانی که آن ها را بر چشم می گذاشتند. دشمن اگر بر آن ها هجوم می آوَرْد، بر او یورش می بردند و سر از تن اش جدا می ساختند. دشمن اگر نعره می زد، آن ها نیز نعره می زدند. دشمن اگر رجز می خواند آن ها نیز رجز می خواندند.

ما اما نه شمشیر در دست داریم نه کلاه‌خود بر سر. نه زره بر تن داریم نه اسب تیزرو به زیر پا. یک انسان ضعیف در مقابل لشکری مجهز و آماده به ریختن خون. از یار و یاور خبری نیست اما تا چشم کار می کند حسدورز است و رقیب. دشمن اگر بر ما هجوم آوَرَد، درِ خانه را بی هیچ مقاومتی می گشاییم و تنها از او حکم جلب می خواهیم. جالب این‌جاست که همان نیز از ما دریغ می شود. اگر فرصت دهند ساک کوچکی می بندیم و بی هیاهو، بر مرکب دشمن سوار می شویم و سر به زانو و کتک‌خوران و فحش‌شنوان روانه 209. دشمن بر ما یورش آوَرَد و ناسزا بگوید، ما لبخند می زنیم و از او آرامش و ادب طلب می کنیم. دشمن اگر بر ما نعره زند، ما جز سکوت کاری نمی کنیم. دشمن اگر برای ما رجز بخواند، ما با صدای ملایم از او درخواست متانت و منطق می کنیم.

چرا حکومت ما حکومت یزید نیست؟ برای این که یزید و یزیدیان، خوی حیوانی شان در میدان جنگ بود و حریف که به خاک می افتاد، کنار می کشیدند؛ حریف که به خاک می افتاد ضربه نمی زدند. یزید و یزیدیان هنوز مقداری آدمیت در وجودشان بود که اگر مردان را به خاک می انداختند با زنان شان کاری نداشتند. اگر حسین را از پا در می آوردند به زینب کاری نداشتند. یزید و یزیدیان به حسین و حسینیان فحش ناموس نمی دادند، ایشان را عوامل بنی اسرائیل نمی نامیدند، ایشان را جاسوس بیگانه نمی خواندند، اسرا را به داشتن روابط نامشروع متهم نمی کردند. یزید و یزیدیان هنوز آن قدر مردانگی در وجودشان بود که از دیدن بیمار اسیر دچار ناراحتی وجدان شوند، از کشتار حریف اظهار پشیمانی و ندامت کنند. یزید و یزیدیان این قدر وجود داشتند که اگر حسینیان را از بالای بلندی به زیر افکندند، یا ایشان را زیر دست و پای اسب له و لورده کردند، یا ایشان را با تیروکمان زدند، یا ایشان را با دشنه و خنجر از پای در آوردند، بگویند ما کردیم و خوب کردیم. حق حسینیان بود.

اما دژخیمان حکومت ما خوی حیوانی شان تازه در بازداشتگاه ها اوج می گیرد. حریف که به خاک می افتد، لذت حیوانی می بَرَند. از شنیدن عجز و لابه ی شخص اسیر، در زیر ضربات شلاق و کابل حظ وافر می بَرَند. حریف که به خاک می افتد این ها روی او می افتند که او را تا حد مرگ بزنند. به مردان اسیر وعده ی آزار و اذیت زنان و دختران شان را می دهند. سربازان گمنام حکومت ما امروز فحش ناموسی جزئی از وجودشان است. آن ها بدون الفاظ رکیک قادر به سخن گفتن نیستند. هر کس را که اسیر می کنند پیش از هر چیز او را به وابستگی به امریکا و اسرائیل متهم می کنند؛ به جاسوسی برای بیگانه متهم می کنند؛ به داشتن رابطه ی نامشروع متهم می کنند. حریفانِ حکومتی ما امروز به اندازه یزید و یزیدیان سال 61 هجری قمری آدمیت در وجودشان نیست که اسیر بیمار را برای درمان به بیمارستان بفرستند یا از کشتار حریفی که سابق بر این رفیق شان بوده اظهار ندامت و پشیمانی کنند. دشمنان ما این قدر وجود ندارند که اگر ما را از بالای پل به زیر انداختند، یا ما را زیر اتومبیل له و لورده کردند، یا ما را با گلوله زدند، یا با کارد آشپزخانه سلاخی مان کردند، بگویند ما کردیم و خوب کردیم. حق اینان بود. در عوض می گویند، خودشان خودشان را کشتند، یا امریکایی ها و انگلیسی ها آن ها را کشتند، یا ام آی 6 و سیا و موساد آن ها را کشتند.

راست می گوید آقای کروبی: نه ما حسین یم، نه حکومت ما حکومت یزید است. بچه های ما شجاع تر از یارانِ امام حسین اند که با دست خالی، به جنگ دشمن سرتا پا مسلح می روند. بچه های ما شجاع تر از یارانِ امام حسین اند که به جای شمشیر یک متری، قلم بیست سانتی در دست می گیرند، و به جای ریختن خون دشمن، فقط و فقط می نویسند؛ می نویسند و دشمن را رسوا می کنند. بچه های ما شجاع تر از یارانِ امام حسین اند که خودشان و خانواده شان را در معرض هجوم لشکریانی وحشی تر و خونخوار تر و بی وجدان تر از لشکریان یزید قرار می دهند. معلوم نیست اگر یارانِ امام حسین در دوران ما می زیستند، حاضر می شدند با دست خالی و به شیوه ی جوانان ما در مقابل لشکر یزید زمانه حاضر به مبارزه شوند. دست کم شمشیر می کشیدند و در مقابل هر خونی که بر زمین ریخته می شد، خونی بر زمین می ریختند.

راست می گوید آقای کروبی: نه ما حسین یم، نه حکومت ما حکومت یزید است. حکومت ما حکومتِ بدتر از یزید است؛ حکومت ما حکومت وحشی تر از یزید است؛ حکومت ما حکومت خونخوارتر از یزید است. اگر حسین و حسینیان چند روز گرفتار پنجه ی ظلم یزیدیان شدند و عاقبت سرافراز بر خاک و خون افتادند، ما سال هاست گرفتار پنجه ی ظلم لشکر ولایت فقیه هستیم، و معلوم نیست بگذارند سرافراز بر خاک و خون بیفتیم. دشمن امروز ما را تا به ذلت و خواری نیفکند، تا ما را به نفی خود و راه خود وادار نکند، تا ما را به توبه و اِنابه و اعتراف مجبور نسازد، حاضر به خاک و خون انداختن ما نیست. می خواهد ما را با ذلت و خواری بکشد. می خواهد ما را به نفی خود وا دارد و بعد بکشد. یزید آن قدر وجود داشت که بگذارد امام حسین سرافراز بر عقیده ی خود بماند و شهید شود.

آری راست می گوید آقای کروبی: نه ما حسین یم، نه حکومت ما حکومت یزید است...

sokhan April 13, 2011 01:42 PM
نظرات
ارسال نظرات









اطلاعات شخصي شما يادآوری شود؟