July 14, 2011

اصل و هدف

این مطلب در خودنویس منتشر شده است.

اصلِ فکری یا سیاسی، اهلِ فکر و سیاست را باید به هدف برساند؛ هدفِ غایی؛ هدفِ نهایی. برای رسیدن به هدف، از نقاط مختلفی باید گذشت که چه بسا، در نگاه اول بر خلاف جهت هدف اصلی باشد. این که چگونه با پیروی از اصل به هدف می‌رسیم، یک بحث است، بحث اصلی‌تر داشتن اصل و هدف است. آن‌چه می‌گوییم و می‌نویسیم و عمل می‌کنیم بر اساس اصل و هدف است؛ هدفی که صادقانه باید خواهان رسیدن به آن باشیم. این روزها بحث‌های بسیاری پیرامون نظر آقای خاتمی در سطح وب در گرفته است. آقای خاتمی اظهار داشته‌اند: «هم ملت ظلمی را که بر او شده ببخشد، و هم نظام و رهبر». این سخن، درست یا غلط بر زبان کسی جاری می‌شود که برای خود دارای اصل و هدفی‌ست. اصل و هدف برای آقای خاتمی، اسلام و حکومت اسلامی‌ست. اگر این واقعیت را در نظر بگیریم، سخن ایشان برای ما چندان عجیب و ناامیدکننده نخواهد بود. اما موضع ما نسبت به آن‌چه آقای خاتمی می‌گوید، بر اساس اصل و هدفی‌ست که خودمان قبول داریم. سوال این است، که آیا ما، به عنوان اهل قلم و اندیشه و سیاست، دارای اصل و هدفی هستیم و آیا این اصل و هدف برای ما روشن و واضح است؟ در گذشته، افراد سیاسی، پیش از شروع فعالیت، «باید» یک سری اصول و اهداف را که زیر عنوان مرام‌نامه حزبی یا سازمانی مدوّن شده بود می‌پذیرفتند. این پذیرفتن مانند پذیرفتن قرارداد شغلی میان کارمند و مؤسسه بود، یعنی اگر مواد قرارداد اجرا نمی‌شد یا اصول مندرج در آن به هر دلیل زیر پا گذاشته می‌شد، کارمند نمی‌توانست در آن مؤسسه به فعالیت ادامه بدهد. مثلاً در حزب یا سازمان طبقه‌ی کارگر، اصلْ مارکسیسم-لنینیسم و هدفْ حکومت کمونیستی بود(*). در حزب یا سازمان اسلامی، اصل دین اسلام و هدف حکومت اسلامی بود. اِشکال بزرگ چنین تعهدی، وابستگی معنوی‌یی بود که این قرارداد ایجاد می‌کرد و تعهدکننده اگر بعدها متوجه ضعف یا ناهماهنگی میان فکر و خواست خود با مفاد قرارداد می‌شد، به خاطر عدم تخطی از آن‌چه پذیرفته بود، با اِکراهِ پنهان به راه خود ادامه می‌داد. یعنی به خاطر اصل و هدفی که به هر دلیل در زمانی پذیرفته بود و اکنون به ضعف و اِشکال آن پی برده بود نمی‌توانست راه خود را تغییر دهد. تن دادن این‌گونه به اصل و هدف، اسارت‌گر بود و با ذهن آزاد انسان سازگاری نداشت. برخی از احزاب و سازمان‌ها هنوز از چنین شیوه‌های اسارت‌گری برای وابسته نگه‌داشتن اعضای خود استفاده می‌کنند.

اما اصل و هدف برای ما انسان‌هایی که خود را آزاداندیش می‌دانیم چیست؟ مارکسیسم-لنینیسم و حکومت کمونیستی به شکلی مدرن است؟ اسلام و حکومت اسلامی به شکلی مدرن است؟ سکولاریسم و لائیسیته به شکلی مدرن است؟... در این مورد، کم‌تر صحبت کرده‌ایم و صحبت می‌کنیم چرا که گرفتار مسائل سیاسی روز هستیم؛ چرا که گرفتار هدف‌های کوتاه‌مدت هستیم؛ چرا که خواسته‌های ما، خواسته‌های نزدیک است، و نسبت به خواسته‌های دور بی‌اعتنا هستیم.

با تعیین اصل و هدف، ملاک ثابتی برای ارزیابی عمل خود و دیگران خواهیم داشت و ارزیابی موضع سیاست‌مدارانی مثل آقای خاتمی برای ما آسان خواهد شد. چیزی که در برخورد با نظر آقای خاتمی رنج‌آور است، اهمیت دادن بیش از حد طرف‌داران ایشان، به سیاست‌مدارانه بودن نظر اوست به این معنی که او به شکل عمدی و با شیوه‌ای که می‌توان آن را زرنگی سیاسی نامید برای دست‌یابی به اهدافی که با گفتار او نسبتی ندارد، اقدام به بیان چنین مطالبی کرده است. آیا واقعاً چنین است؟ به اعتقاد من خیر، و کلام او صادقانه و بر اساس اصول و اهداف مورد قبول خود اوست و از این‌رو قابل احترام است. این‌که ما بخواهیم بر اساس آن‌چه خود قبول داریم، به سخن او رنگ و طعم دیگری ببخشیم، جز فریب خود و خوانندگان‌مان نتیجه‌ی دیگری نخواهد داشت.

خودنویس مکانی‌ست برای بحث بر سر اصول و اهداف. در این صفحه نباید صرفاً به موضوعات خُرد پرداخت. در این‌جا می‌توان در باره‌ی موضوعات کلان نیز اظهارنظر کرد. اصول مورد پذیرش ما چیست؟ هدف اصلی و بلندمدت ما کدام است؟ چقدر برای رسیدن به این هدف امیدواریم؟ چه راه‌هایی را برای رسیدن به این هدف در نظر داریم؟ نرمش و سازش برای رسیدن به این هدف را تا کجا جایز می‌دانیم و صحبت‌های دیگری از این قبیل. در این مورد بیش‌تر سخن خواهیم گفت.

*جالب این‌جاست که در برخی از احزاب، انعطاف بیش از حد، موجب انحراف از اصول می‌شد و این احزاب را تبدیل به حزب باد می‌کرد، یعنی باد حکومت به هر طرف می‌وزید حزب نیز مواضع خود را در جهت آن تغییر می‌داد. به عنوان مثال اساسی‌ترین انتقادی که نسبت به حزب توده ایران می‌شود تغییر مواضع اصولی بر اساس شرایط روز است. این حزب یک روز در مورد انقلاب شاه و ملت و اصلاحات ارضی تابع نظر ایوانف می‌شود، یک روز در مورد انقلاب اسلامی تابع نظر برژنف. حزب توده ایران تا پیش از دستگیری سران خود هم‌چنان به حمایت از مواضع ضدامپریالیستی امام و جمهوری اسلامی می‌پرداخت و «بلافاصله» بعد از دستگیری‌ها، شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را مطرح کرد. این وضعیتی‌ست که متاسفانه بسیاری از اصلاح‌طلبان حکومتی نیز به آن گرفتار آمده‌اند.

sokhan July 14, 2011 01:21 PM
نظرات

mr sokhan bebakhshid ke nazaram ro inja miyaram ye nazar daram waye soal chera hame azjomle shoma moratab migid intori shod antori shod wali nemigid darmanash chist .mikham soal konam albate in nazare ye hamdarse mane ke arabe felestiniye oo mige wa motaghede ke agar akhondh goreshan ra az iran gom konad tamame khawarmiyane waaslan tamame donya aram mishe aya in nazar doroste? DAR AKHAR oo marde siyasate . wa man az mghale taze ke dar gooya gozashtid ziyad khosham amad.

afarin November 18, 2011 04:04 AM
ارسال نظرات









اطلاعات شخصي شما يادآوری شود؟