July 20, 2005

نقد آقای مجيد زهری بر مطلب "خفه کردن روشنفکران..."

"...در جایی دیگر می‌خوانیم: «بچه‌ها در دوران پيش از انقلاب آرام آرام به طرف جنبش چريکي کشيده شدند. اکثر بنيان‌گذاران سازمان‌های چريکي ابتدا در سازمان‌ها و احزاب ِ علني فعاليت می‌کردند و تلاش داشتند با گفتن و نوشتن، صدای خودشان را به مقامات مسئول برسانند و آن‌ها را وادار به "اصلاحات" کنند. اما مسئولان را چنان عُجب و غروری گرفته بود که هيچ صدايی نمی‌شنيدند. نتيجه آن شد که روشنفکران برای از خواب پراندن "سلطان" دست به تفنگ بردند».

عجب داستان شگفت‌انگیزی! در این معادله، تمام افراد بر اساس عقل و آگاهی و منطق عمل کرده‌اند، بدون این‌که موضوع نوستالژی، احساس، شرایط روانی-طبقاتی و ناآگاهی تئوریک هریک درنظر گرفته شود. اما نویسنده‌ی محترم (ف.م.سخن) فراموش می‌کند که بگوید بخش عمده‌ی همین تفکر مسلحانه از خارج از مرزها و به‌ویژه از "کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور" به ایران وارد شد و دستپخت داخل کشوری‌ها نبود، حتا برای نمونه، شاخه‌ی نظامی حزب توده نیز در خارج از کشور سازمان یافت. چرا ما نمی‌خواهیم بپذیریم که مشی مسلحانه در نفس خود نوعی "الگوبرداری" و "مد روز" بود؟ عشق به اسلحه و تیراندازی خود کم انگیزه‌ای نیست! ضمناً، به‌جز حزب توده، این روشنفکران در کدامین «سازمان‌ها واحزاب علنی فعالیت می‌کردند» که ما خبر نداریم؟ به صورت جمع‌بندی می‌خواهم بگویم نمی‌شود با عناصر کلیشه‌ای، جامعه‌ی دهه‌ی سی و چهل ایران را -که به غایت سنتی بود- تحلیل کرد..."

sokhan July 20, 2005 01:53 PM
نظرات

اقای زهری درست میگویند جنگهای چریکی دوره ۴۰ و ۵۰ الگوی خارجی داشت
ولی خود چریک بازی و گروه گرایی مسلحانه در تاریخ ایران کم نیست یا اینکه
بدعتی نو و یونیک باشد که بعد از انقلاب بلشویکی روسیه مد شده باشد. اما این
تهدید ابدو خیاری که اگر ابنبات بهم ندی منم شب تو جام میجیشم!!!هم بیبو
هم بیخاصیت است چون انطرفی ها که بن-لادن و ترور و بهشت تو دلهاشونه ازین
ترقه بیصدای شما که دست باسلحه خواهید برد نه میترصند که هچ چه ارزویی
دارند که با شماها نبرد مسلحانه کنند و هم بکشند هم کشته بشند . مگر اینکه
دنبال کمک عمو بوش باشید که از مجاهدین خلق بیشتر سوال کنید ان اوضاع را

Safari July 20, 2005 04:06 PM